مصطفی مؤمنی (زاده ۲۷ آذر ۱۳۶۶در اصفهان)آهنگساز,تنظیم کننده اهل ایران است.
Mostafa Momeni (născut 27 Data persană Azar 1366 în Isfahan ), compozitor, aranjor din Iran lui.[1]


منابع
resurse

مختصات: ۳۵°۴۲′۳٫۵۱″ شمالی ۵۱°۲۳′۲۸٫۱۳″ شرقی / ۳۵٫۷۰۰۹۷۵۰°شمالی ۵۱٫۳۹۱۱۴۷۲°شرقی / 35.7009750; 51.3911472 میدان انقلاب اسلامی (نام پیشین: میدان ۲۴ اسفند یا میدان مجسمه) میدانی است در شهر تهران که در تقاطع خیابان‌های انقلاب، کارگر و آزادی قرار دارد. این میدان یکی از میدان‌های اصلی شهر تهران به‌شمار می‌رود.[1]
Piața Revoluției (în persană: Meidan Enqelab) este piața centrală a capitalei Iranului, Teheran. Ea se află la intersecția a trei mari bulevarde: Enqelab (Revoluției), Azadi (Libertății) și Kargar (Muncitorului).

به دلیل مرکزیت این میدان، و نیز امکان دسترسی به دیگر مناطق شهر، روزانه افراد بسیاری از این میدان می‌گذرند. این میدان , به دلیل نزدیک بودن به دانشگاه تهران و وجود بیش‌ترین کتاب‌فروشی‌ها و انتشارات در اطراف ان، قلب فرهنگی پایتخت می‌باشد . مراکز فرهنگی مختلف مانند انتشارات و مراکز نشر , دارالترجمه‌ها , اموزشگاه‌های کنکور و زبان و فروشگاه‌های محصولات فرهنگی در این میدان به چشم میخورند. علاوه بر اینها، سینما بهمن در شمال‌شرقی میدان، سینماهای مرکزی، شهر تماشا و پارس در جنوب غربی میدان هستند . همچنین در ضلع شمالی و جنوبی میدان نیز , تعداد زیادی سالن‌های غذاخوری و مغازه‌های فروش ساندویچ و دیگر غذاهای اماده فعالیت می‌کنند. میدان انقلاب یکی از مناطق مهم و حساس در راهپیمایی‌های قبل و بعد از انقلاب بوده‌است و در حافظه تاریخی تهرانی‌ها و حتی کل مردم ایران دارای هویت ویژه ای می‌باشد [1]
Datorită poziției centrale a pieței, precum și a accesului în alte zone ale orașului, multe persoane trec zilnic prin piață. Piața este inima culturală a capitalei, datorită apropierii de Universitatea din Teheran și de numeroasele librării și sedii de publicații din jurul ei. În această zonă pot fi găsite diverse centre culturale, cum ar fi centre de publicare și editare, centre de traducere, de examene de acces, școli lingvistice și magazine de produse culturale.

با آغاز بازسازی میدان انقلاب و آغاز به کار ایستگاه مترو درون شهری در میدان انقلاب در سال ۱۳۸۶، موضوع ساخت مجسمه جدید برای میدان انقلاب توسط سازمان زیباسازی شهر تهران مطرح شد . پس از برگزاری چند دوره مسابقه، در نهایت ساخت مجسمه میدان انقلاب به سعید روانبخش سپرده شد. اما در سال ۱۳۸۸ در نهایت به جای یک مجسمه یک سازه گنبدی شکل ساخت سعید روانبخش در میدان نصب شد. این طرح یک شش ضلعی گنبدی نقش برجسته است که بخشی از این گنبد آجرکاری و بخش دیگر کاشی‌کاری شده‌است. در اطراف آن نیز چهار پنجره در فرم کاشی ایرانی و با ترکیب آهن، شیشه و برنج کار شده‌است. بر روی این سازه شش ضلعی گل‌های نقش برجسته کار شده که به گفته سازنده آن یادآور «شکوفه‌های انقلاب» است، اما برخی افراد و رسانه‌ها با اشاره به وجود ستاره داوود در این سازه، به عنوان یکی از مهم‌ترین نمادهای باورمندان یهودی، بر این اعتقاد بودند که سازنده این سازه هنگام طراحی به نماد پرچم اسرائیل توجه داشته‌است. ابتدا مدیران شهرداری مقاومت کردند اما سرانجام در آذر ۱۳۹۰ بخشی از این نماد گنبدی شکل و ستاره شش پر میدان انقلاب تخریب و اطراف آن با بنرهای تبلیغاتی محصور شد.[8][9]
Florile hexagonale proeminente au fost lucrate pe structură, despre care creatorul spune că amintește de „florile revoluției”, dar unii oameni și mass-media cred în prezența stelei lui David în structură ca unul dintre cele mai importante simboluri ale credincioșilor evrei. Designerii structurii au acordat atenție simbolului drapelului israelian la proiectare. La început, primarii au rezistat, dar, în cele din urmă, în decembrie, o parte din acest simbol revoluționar în formă de cupolă, de șase stele, a fost demolată și înconjurată de pancarte în jurul ei.[1][2]

طبق اظهارات مسئولین شهرداری کار انتخاب و ساخت نماد جدید میدان انقلاب در دست انجام است. در سال ۱۳۹۵ مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران اعلام کرد «با سفارشی که به هنرمندان برای طراحی نماد این میدان داده بودیم ۳ اثر ارائه شده که این آثار را در معرض شورایی که در خصوص نماد میادین تصمیم‌گیری می‌کند خواهیم گذاشت. ماکت‌های این ۳ طرح آماده شده و اگر به جمع‌بندی برسند یکی از آنها اجرایی خواهد شد. تصمیم‌گیری در خصوص نماد این میدان بر عهده مدیر عامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران نیست؛ بلکه باید مدیریت شهری یعنی شخص شهردار و شورای شهر تهران در این خصوص تصمیم‌گیری کنند.»[10]
[1]

فصل‌نامه علوم شناختی در تحقیقی با عنوان «ارزیابی ترجیحات بصری زنان از فضاهای شهری در تهران»، میدان انقلاب را «نامطلوب‌ترین محیط بصری تهران» معرفی کرده بود.[11]
Cognitive Science Trimestrial, într-un studiu intitulat „Evaluarea preferințelor vizuale ale femeilor în spațiile urbane din Teheran”, a identificat Piața Revoluției drept „cel mai nefavorabil mediu vizual din Teheran”[1].

نماد میدان
Piață simbol

میدان مجسمه در سال ۱۳۴۲
Piața Statuii în 1942

پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷، این میدان، ۲۴ اسفند نام داشت که برابر با زادروز رضاشاه پهلوی بود[2] و به همین مناسبت در میانه این میدان تندیسی از رضا شاه پهلوی بر پا شده بود.[3] به همین دلیل این میدان را میدان مجسمه هم می‌خواندند.[4][5] در جریان انقلاب، نام این میدان از ۲۴ اسفند به میدان انقلاب تغییر داده و مجسمه آن نیز به پایین کشیده شد.
Înainte de Revoluția Iraniană din 1979, această piață a fost numită 6 martie, care era ziua de naștere a șahului Reza Pahlavi[1],, iar cu această ocazie i-a fost ridicată o statuie în mijlocul acestei piețe[2]. Acesta este motivul pentru care piața a fost numită și Piața Statuii[3][4]. În timpul Revoluției Iraniene din 1979, piața a fost redenumită Piața Revoluției de la 1 martie, iar statuia șahului a fost scoasă.

میدان انقلاب، ۱۳۸۵، نماد حجمی سابق در میان میدان
Piața Revoluției așa cum arăta în 2007

در سال ۱۳۶۱ نمادی که ایرج اسکندری برای مصلی تهران طراحی کرده بود از سوی معاونت هنری وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی تبدیل به طرحی مدور و پس از اجرا توسط «فریدون صدیقی» در میدان انقلاب نصب شد. این طرح در ابتدا به صورت نقش برجسته و دیواری طراحی شده بود و یادآور روزهای جنگ و شامل تصاویر رزمندگان و آیت الله خمینی بود، برای فضایی مسطح طراحی شده بود و پس از اجرا به صورت مدور و حجمی بخشی از ویژگی‌های تصویری خود را از دست داد.
În anul 9, simbolul proiectat de Iraj Eskandari pentru musulmanul Teheran a fost transformat într-un design circular de către deputatul artistic al Ministerului Culturii și Afacerilor Islamice, după ce a fost executat de Fereydoon Siddiqui în Piața Revoluției. Proiectat inițial ca un perete în relief, care amintește de zilele războiului, incluzând imagini ale războinicilor și a Ayatollahului Khomeini, a fost proiectat pentru un spațiu plat, iar după executarea lui într-o formă circulară și volumetrică, a pierdut unele dintre caracteristicile sale vizuale. a.

ایرج اسکندری دربارهٔ اینکه چطور طرح دیواری که برای مصلی طراحی کرده بود از میدان انقلاب سر درآورده می‌گوید: «در ملاقاتی که با معاونت هنری وقت، آقای سید کمال حاج‌ سید جوادی داشتم ، مقرر شد تا طرحی برای دیواری با موضوع جنگ آماده کنم . ضمن اینکه در نیروی زمینی ارتش به عنوان افسر وظیفه خدمت سربازی را می‌گذراندم , در فرصتی کوتاه طرح را در ازای مبلغ ۳۲ هزارتومان آماده کردم و تحویل مرکز تجسمی وزارت ارشاد دادم . یکی دو هفته بعد که برای پیگیری نتیجه‌ی کار مراجعه‌ای به مرکز تجسمی داشتم ، ماکتی حلزونی را دیدم که طرح بنده روی آن نصب شده بود . تعجب کردم و به آقای امدادیان که آن موقع معاون مرکز تجسمی بود ، گفتم: «مگر قرار نبود این طرح برای یک دیوار اختصاص یابد؟» ایشان گفتند: «چون میدان انقلاب وضعیت خوبی نداشت قرار بر این شد طرح شما به این صورت درآید.» این تصمیم برای من بسیار عجیب و غیرمنتظره بود و بهیچوجه قادر به درک ان نبودم. زیرا این طرح برای میدان انقلاب تهیه نشده بود و موضوع آن هم جنگ بود و هیچ ارتباط موضوعی ‌ای با میدان انقلاب نداشت.»[6]
Iraj Eskandari despre modul în care planul de perete pe care l-a proiectat pentru Maslaki a venit din Piața Revoluției: „În cadrul unei întâlniri cu directorul artistic adjunct de atunci, domnul Seyyed Kamal Haj Seyyed Javadi, mi s-a cerut să întocmesc un zid cu o temă de război. În timp ce servisem în armată ca ofițer în armată, am pregătit în scurt timp un plan pentru costul de 2 mii de dolari și l-am livrat la Centrul de Orientare Vizuală al Ministerului. Câteva săptămâni mai târziu, când m-am dus la Visual Center pentru a vedea rezultatele lucrării, am văzut un model în colț cu un design slave pe el.

این نماد در سال ۱۳۸۶ به دلیل ساخت مترو درون شهری از میدان انقلاب به مکان دیگری منتقل شد . پس از پیگیری‌های مسولان سازمان زیباسازی شهر تهران و مدیر عامل متروی تهران نماد پیشین میدان انقلاب پس از بازسازی در سال ۱۳۸۹ دوباره درمیدان نبش خیابان آزادی نصب شد . ایرج اسکندری طراح این مجسمه مدور نسبت به نصب مجدد این مجسمه در میدان انقلاب انتقاد داشت و معتقد بود که این مجسمه باید در موزه جنگ نگهداری شود اما مجدداً این مجسمه در میدان انقلاب نصب شد . برخی از مجسمه سازان از جمله رامین اعتماد بزرگ، جمشید مرادیان و امیر محمد قاسمی زاده هنگام نصب این مجسمه معتقد بودند که نماد پیشین میدان انقلاب از جذابیت بصری و زیبایی‌شناسی مناسبی برخوردار نیست و باید برای نگهداری به موزه جنگ فرستاده شود . ایرج اسکندری در این خصوص می‌گوید : « ماجرای شکل‌گیری نماد میدان انقلاب به سال‌های دور برمی‌گردد که من طرحی را برای نقش برجسته دیواری یک صدمتری ارائه داده بودم . این طرح قرار نبود به این صورت فعلی اجرا شود ، بلکه بنا بود در حاشیه مصلای تهران ارائه شود . در سال ۱۳۶۱ سیدکمال حاج سیدجوادی ، معاونت وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصمیم گرفت این طرح را به صورت مدور در میدان انقلاب اجرا کند . بنابراین طرح را به مناقصه گذاشتند و نتیجه آن شد که فریدون صدیقی را به عنوان مجری طرح انتخاب کردند. ویژگی طرح روایی بودن آن است و به همین دلیل صحیح نبود به طور مدور اجرا شود ؛ چراکه طرح داستانی را روایت میکند و بازدیدکنندگان باید تأملی در دیدن این تصاویر داشته باشند , که روی دیوار مدور این امکان فراهم نمی‌شود . اما اکنون آمادگی دارم که طرح سال ۶۱ را به صورت مسطح روی دیواری با همین ابعاد به صورت نقش‌برجسته اجرا کنم.»[7]
După urmărirea oficialilor Organizației de înfrumusețare din Teheran și a directorului metroului din Teheran, fostul simbol al Pieței Revoluției după reconstrucție, a fost reinstalat în colțul străzii Azadi. Iraj Eskandari, proiectantul statuii circulare, a criticat reinstalarea statuii în Piața Revoluției și a crezut că statuia trebuie păstrată în Muzeul Războiului, dar a fost instalată din nou în Piața Revoluției. Unii sculptori, printre care Ramin Etemad Bozorg, Jamshid Moradian și Amir Mohammad Ghasemizadeh, credeau că fostul simbol al Pieței Revoluției nu era atrăgător vizual și plăcut estetic și ar trebui trimis la Muzeul Războiului pentru întreținere.

اَچُمی یا خودمونی یا لارستانی زبان مردم اچمی در جنوب استان فارس و استان هرمزگان و شرق بوشهر است و در میان مهاجران ایرانی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نیز رواج دارد. زبان اچمی یکی از گویش‌های پهلوی باستان از زبان‌های فارسی‌تبارِ شاخه جنوب غربی است.[4] این زبان به جامانده پارسی پهلوی است و قواعد خاص خود را دارد.[5][6]
Aceomi sau chodmoni sau Larestani este limba poporului Aceomi din sudul provinciei Fars și al provinciei Hormozgan și la est de Bushehr și este,Sud Kerman Province de asemenea, frecventă în rândul imigranților iranieni din țările din Golful Persic. Limba eocami este unul dintre dialectele antice pahlavi ale limbii persane din ramura sud-vestică. [1] Această limbă este o rămășiță a persanului Pahlavi și are propriile sale reguli.

امروزه زبان لارستانی به خاطر تفاوت‌های زیادش با زبان پارسی معیار به عنوان یک زبانِ مستقل از شاخهٔ زبان‌های ایرانی‌تبار جنوب غربی قلمداد می‌شود. گویش‌های زبان لارستانی همانند زبان لری نواده پارسی میانه محسوب می‌شوند. این زبان به خاطر نگه داشتن واژگان بسیاری از پارسی میانه، زبانی خالص‌تر از زبان پارسی مدرن است و حتی هنوز ارتباط نزدیکی با پارسی باستان دارد.[7]
Astăzi, limba Aceoma este considerată o limbă independentă din ramura limbilor sud-iraniene, datorită numeroaselor sale diferențe cu persana standard. Dialogurile limbii Aceoma, precum limba Lori, sunt considerate descendenții persanului mijlociu . Este o limbă mai pură decât persana modernă, deoarece păstrează multe dintre cuvintele persanului mijlociu și este încă strâns legată de persana antică .

گویش‌ها و لهجه‌های اَچُمی
Dialecte Aceoma și accente

گویش فراسویی چندین زیرگویش را در بر می‌گیرد:
Dialectul său nordic include următoarele dialecte:

بیدشهری، بستکی، لاری، چودی، اوزی، جَمسی، گراشی و خنجی
Bidshahri, Bastaki, Lari, Chudi, Awazi, Jamsi, Gerashi și Khonji

گویش زیرسویی نیز چندین زیرگویش را شامل می‌شود:
Dialectul său sudic include următoarele dialecte:

بندری، جزیره‌ای، جمی، بشکردی و کمزاری
Limba de Bandari, insula, Jamie, Bshkrdy și kumzari

به جز موارد ذکر شده زبان اَچُمی گویش‌های بسیاری را شامل می‌شود که به نام شهرها و روستاهای اطراف مناطق نام‌گذاری می‌شوند.
Pe lângă cele de mai sus, limba Aceoma include multe dialecte care poartă numele orașelor și satelor din regiune.

مردم اچُمی، لارستانی و یا خودمونی قومیتی پارسی و مردمان ایرانی تبار ساکن بخش‌های جنوبی استان فارس و غرب استان هرمزگان هستند. گروه‌های قابل توجهی از این قوم به کشورهای جنوب خلیج فارس از جمله کویت، بحرین، قطر و امارات متحدهٔ عربی مهاجرت کرده‌اند. این مردم عمدتاً خود را خودمونی یا اچمی معرفی می‌کنند. هرچند در بحرین و قطر و امارات متحدهٔ عربی و کویت و شرق عربستان این مردمان به هوله مشهورند.
Oamenii (Aceomi) sau (Kodmunii) sunt un grup etnic de rasă (persană) care trăiește în sud (Iran), adică sudul provinciilor Fars și Kerman, partea de est a provinciei Bushehr și aproape toată provincia Hormozgan. În plus, mulți dintre ei au trăit în țările din Golf, precum Emiratele Arabe Unite, Bahrain, Kuweit, Qatar și Oman, de mulți ani și sunt considerați indigeni.