اودان آسمان و زمین را از هم جدا کرد و آسمان و زمین را به نه طبقه تقسیم کرد.
On vystupuje od zeme k nebu, a zase znovu zostupuje z neba na zem a príma silu horných a dolných vecí.


ملانصرالدین گفت: «همین‌جا که ایستاده‌ام».
Truly mu odpovedal: "Ja som tu vedúci.

«یوسف یوسف‌زاده».
Júnas al-Ajnáwí (arab.

شهری که ساکنان آن از همان آغاز شیعه و عالم بودند.
Vznikli prvé mestá (Oš, Uzgeň).

"سه فرقه مهم میان هندوها عبارتند از: ویشنوان (پرستندگان ویشنو)، شیوان: (پرستندگان شیوا) و شاکتیان (پرستندگان الههٔ استوپاهای بودائی در محراب معبد و در تزئینات این معبد (بندرعباس) دیده می‌شود.
Skladá sa z obvyklých troch častí: z predsiene (pronaos), zo svätyne (náos) a zo zadnej siene (opistodomos).

آنان این روز را با آیین روزه، نیایش و قربانی کردن گرامی می‌دارند.
Dies, ad quem (lat.) je deň (lehota, termín), do ktorého sa ráta (napr. je nepremlčané právo).

اپی آسفالتی ...............................................................................
40 tisíc rokov, potom cca.

آنچه آن گاه رخ می‌دهد، واقعاً هیجان انگیز است.»
Bytie (Sein) stojí proti tomu, čo má byť (Sollen).

دین از خانه دور می‌شود در حالی که آسمان پر از آتش‌بازی است.
Öz məşəlini alovlandır!) rovnako vychádza zo spojenia krajiny s ohňom.

پس از مرگ وی، برادرش، شیائو یی به پادشاهی رسید.
Následníkom Al-Ma’múna sa stal jeho brat Al-Mu’tasim.

در آنجا آنان به دو گروه رقیب تقسیم شدند که عده‌ای طرفدار نافی و عده‌ای دیگر طرفدار برادرش، لامان گشتند.
S bratom mala dve deti – boha Geba (zem) a bohyňu Nut (obloha).

فرض کنید که D بخواهد غذا بخورد.
Povedzme, že D chce jesť.

زئوس خدای آسمان‌ها و ملکوت اعلا بود و خدای باران و آورندهٔ ابرها که بر آذرخش یا صاعقهٔ هراس‌انگیز نیز فرمان می‌راند.
Bol vládcom nebies a členom mocného triumvirátu bohov, vrátane Menrvy a Uni.

همچنین می‌تواند در زمان سفر کند.
Tiež vie cestovať časom.

به گفته نویسنده کتاب، او تلاش زیاد و مسافرت‌های متعدی برای آفریدن کتاب متحمل شد.
Monské písmo pochádza z písma pallava, odvodeného od písma bráhmí.

فکر می‌کنی کی هستی؟ (انگلیسی: Who Do You Think You Are?)
Čo si myslíš, že kto si?"

ازدواج دوم الیوت ازدواجی موفق ولی کوتاه بود.
Eliotovo druhé manželstvo bolo šťastné ale krátke.

حافظ چه می‌گوید؟.
Čo povieš na to Hektor?

ذکﺮ ﻋﺴﻞ در ﻗﺮآن ﺑﺎ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﺷﻔﺎ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺴﯿﺎری از ﺧﻮاص آن و اﺷﺎره ﻗﺮآن ﺑﻪ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺳﺎﺧﺖ ﻋﺴﻞ کﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ کﺸﻒ ﺷﺪ، ﺿﻤﻦ ﻧﺸﺎن دادن ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮآن کﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﺗﻐﺬﯾﻪ، ﮔﻮﯾﺎی اﻋﺠﺎز ﻋﻠﻤﯽ ﻗﺮآن اﺳﺖ.
Pausanias, Periégésis tés Hellados, 3,3,2;3, 3,7,5 – 6; 4,6,1; 4,4,4 – 5; 3,7,5 – 7; 4,8,10 – 11; 4,9,8; 4,10,6 – 7.

فردا دوباره سعی خواهم کرد.
Zajtra si to poviem znova.

همچنین بازسازی مرکز تجارت جهانی نیز آغاز شد.
Začala sa tiež rekonštrukcia World Trade Center.

آسایش فراوان!
Mohutnosť množiny

آنان رساله‌ای در این موضوع نوشتند.
Z písmena sa vyvinulo písmeno Я.

الله بزرگ‌ترین است.
Boh je najväčší.

یعنی «بی‌آغازی و بی‌انجامی» و همچنین «مدتْ زمانِ درازی که بی‌پایان و بیکران» باشد.
Podobný (a nie jasne vymedzený) je termín prevzatie či pohltenie (angl. takeover).

چراکه قرآن «اسماعیل» را به عنوان فرزند ذبیح معرفی می‌کند که هرگز در نقشه خدا نبوده بلکه عمل نفس انسانی ابراهیم بوده.
Adnan by mal byť zas potomkom Ismáíla (Išmaela), syna Ibráhíma (Abraháma).

فرشته‌ها می‌توانند تبدیل به انسان شوند ولی انجام این کار جدی‌ترین جنایت در بهشت است.
Anjeli môžu prijať ľudskú podobu, avšak to je v Nebi najzávažnejší zločin.

فقدان کار در کشورهای پیر همچنین میزان دستمزد را برای کسانی که مهاجرت نمی‌کنند افزایش می‌دهد.
Strata práce v starej vlasti tiež zvyšuje mzdové sadzby pre tých, ktorí neemigrovali.

نباید به ما بخندی.
Človek sa nesmie rozosmiať.

سلام به آینده.
Dovidenia zajtra.

حق هم داشت.
A mala pravdu.

این ناحیه از لوب پیشانی چپ (ناحیه بروکا)، قسمتی مهم برای ساخت گفتار است.
Týmto sa pole rozdelí na usporiadanú (ľavá) a neusporiadanú (pravá) časť.

اساس فلسفه‌هامان سخن گفتن خداوند قرار داده شده‌است.
Kresba znaku je štylizácia Allahovho mena.

علاوه بر این آلمان تمامی مستعمرات خود را از دست داد.
Súčasne Nemecko stratilo všetky svoje kolónie.

این یعنی که می‌توانم نقش‌های بیشتری را بازی کنم.
To znamená, že môžem hrať viac druhov rolí.

او می‌توانست تا tenor high F (F5)‎ بلت بزند.
Dokázal rýchlo vytiahnuť do tenorového vysokého „F“ (F5).

در مناطق روستایی تنها ۱۰٪ از نوجوانان وارد دبیرستان می‌شوند.
Vo vidieckych oblastiach len 10% mladistvých navštevuje strednú školu.

ریچل از همگی خداحافظی می‌کند جز راس.
Rachel sa rozlúči so slzami v očiach so všetkými okrem Rossa.

اثر اقتصادی مهاجرت به کانادا معمولاً مثبت در نظر ګرفته می‌شود.
Ekonomický dopad imigrácie do Kanady je však všeobecne považovaný za pozitívny.

ولی افق بلندمدت آن را ترسیم می‌کند.
Na hornom toku (po osadu Potôčik) často vysychá.

این زندگی جدید با خودش تا ابد زندگی خواهد کرد، حتی اگر هیچ‌کس وجود نداشته باشد تا در آن زندگی کند.
Tento Nový život bude živý naveky, aj keby nebol nikto, kto by ho žil.

علاوه بر این می‌تواند در آب نیز به خوبی شنا کند.
Okrem toho dokáže aj výborne plávať.

بیا و با من همدمی کن.
Mohli by ste, prosím, ísť so mnou?

دو تحقیق توسط دولت بریتانیا در این باره انجام شد.
Britská vláda v danej veci viedla dve vyšetrovania.

در عوض، ما باید بپرسیم آنچه که هر کدام از بازیکنان انجام می‌دهد، با در نظر گرفتن تصمیم گیری‌های دیگران است.
Naopak, musíme sa pýtať, čo by urobil každý hráč, berúc do úvahy vytváranie rozhodnutí ostatných.

با این حال، در سال بعد، نوبویوکی دوباره برای انجام شورش برنامه‌ریزی می‌کرد.
Avšak už v nasledujúcom roku plánoval Nobujuki ďalšiu vzburu.

"من همان آدم ده سال پیش نیستم و مطمئن‌ام کسی نیستم که در بیست سال آینده خواهم بود.
Nie som ten, kým som bol pred desiatimi rokmi a určite nie ten, kým budem o dvadsať rokov.

گاهی خوشحالان و شادی کنندگان ظالم را از محبت خدا خارج می‌داند، و گاهی بر خلاف آن، مردم را به سرور و شادی امر می‌کند.
Kto bude pokorný, spozná Pána a dostane od neho milosť a naopak, tých zlých Boh potrestá, pričom obžalováva aj kňazov.

طبق نتیجه‌گیری این مقاله هدف بابا بازگرداندن هزاران آمریکایی از گناه بود.
Podľa publikovaného článku bolo jeho cieľom zachrániť tisíce Američanov pred hriechom.

از انواع سوداره (حصیر) است که از چوب خیزران و پنبه ساخته می‌شود.
Vyrábalo sa zo pšeničného (slabé) a jačmenného (silnejšie) sladu.