# fa/0cvHoFWiJxVO.xml.gz
# swa/0cvHoFWiJxVO.xml.gz


(src)="1"> ما الان ابزار لازم رو برای حل هر مساله ضرب رو در اختیار داریم خوب من تو این ویدیو می خواهم یه تعداد زیادی مساله حل کنم خوب بگذارید شروع کنیم - با رنگ زرد مینویسم بگذارید با ضرب سی ودو در هجده شروع کنیم هشت ضربدر دو میشه شانزده خوب این دفعه ذهنی انجام میدم به خاطر اینکه شما همیشه فضا اینچنینی رو ندارید که بتونید توش بنویسید خوب هشت ضربدر دو میشه شانزده یک رو میزاریم بالا هشت ضربدر سه میشه بیست و چهار بیست وچهار بعلاوه یک میشه بیست و پنج خوب هشت ضربدر سی ودو میشه دویست و پنجاه و شش حالا باید این یک که در واقع ده هست رو ضرب در سی و دو کنیم زیرش رو یک خط نارنجی میکشم یک ضربدر دو - خیلی باید خواسمون جمع باشه یک ضربدر دو میشه دو شما ممکنه به من بگید که دو رو بگذار پایین اما یادمون باشه این یک نیست در واقع ده هست . پس باید یه صفر بگذاریم این پایین که یادمون بمونه خوب ده ضربدر دو میشه بیست یا میتونیم بگیم یک ضربدر دو میشه دو ولی باید بگذاریمش تو دهگان . پس بازم میشه همون بیست خوب ده ضربدر دو میشه بیست حل شد بعد یک ضربدر سه بازم باید خواسمون خیلی جمع باشه بگذارید این رو پاک کنم یک ضربدر سه میشه سه اینجا هم چیزی نیست که باید بهش اضافه کنم خوب پس ده ضربدر سی و دو میشه سیصد و بیست این یک اینجا در واقع ده هست ده بعلاوه هشت میشه هجده خوب الان با هم جمعشون میکنیم جمع میزنیم شش بعلاوه صفر میشه شش پنج بعلاوه دو میشه هفت دو بعلاوه سه میشه پنج همینطور ادامه میدیم حالا بگذارید نود و نه را در هشتاد و هشت ضرب کنیم جوابش یه عدد بزرگ میشه هشت ضربدر نه میشه هفتاد و دو هفت رو میگذاریم بالا دوباره هشت ضربدر نه هشت ضربدر نه میشه هفتاد و دو اما یه هفت هم بالا داریم هفتاد و دو بعلاوه هفت میشه هفتاد و نه خوبه حالا کارمون با این یکی تموم شد بگذارید پاکش کنم که تو مرحله بعدی گیج نشیم تو مرحله بعد هشت رو در نود و نه ضرب میکنیم اما این هشت در واقع هشتاد هست یه صفر میگذاریم این پایین هشت ضربدر نه میشه هفتاد و دو هفت رو میگذاریم بالا هشت ضربدر نه میشه هفتاد دو بعلاوه هفت میشه هفتاد و نه دو بعلاوه صفر میشه دو بگذارید رنگ قلم رو عوض کنم نه بعلاوه دو میشه یازده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه هفت میشه هشت هشت بعلاوه نه میشه هفده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه هفت میشه هشت هشت هزار و هفتصد و دوازده بگذارید ادامه بدیم سیر نمیشیم از این مثالها خوب پنجاه و سه ضربدر هفتاد و هشت فکر میکنم دیگه میدونیم چه کار کنیم اول هشت را در پنجاه و سه ضرب میکنیم خوب هشت ضربدر سه میشه بیست و چهار دو رو میگذاریم بالا هشت ضربدر پنج میشه چهل چهل بعلاوه دو میشه چهل و دو حالا نوبت این هفت هست این هفت اینجا در واقع هفتاد هست باید یادمان بمونه که یه صفر بگذاریم اینجا هفت ضربدر سه بگذارید اینو پاک کنم نمی خواهیم گیج بشیم هفت ضربدر سه میشه بیست و یک یک رو میگذاریم اینجا و دو رو میگذاریم بالا هفت ضربدر پنج میشه سی و پنج بعلاوه دو میشه سی و هفت حالا آماده ایم که جمع بزنیم چهار بعلاوه صفر میشه چهار دو بعلاوه یک میشه سه چهار بعلاوه هفت میشه یازده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه سه میشه چهار چهار هزارو صد و سی و چهار بگذارید سختترش بکنیم حالا میخواهیم هفتصد و نود وشش را در پنجاه و هشت ضرب کنیم خوب اول هشت رو در هفتصد و نود وشش ضرب میکنیم حواسمان باشه این دفعه یک عدد سه رقمی بالا داریم خوب هشت ضربدر شش میشه چهل و هشت چهار رو میگذاریم بالا هشت ضربدر نه میشه هفتاد دو بعلاوه چهار میشه هفتاد و شش سپس هشت ضربدر هفت میشه پنجاه و شش پنجاه و شش بعلاوه هفت میشه شصت وسهه مطمئنم یک جایی من اشتباه میکنم وظیفه شما اینه که اشتباه من رو پیدا کنید خوب آماده ایم که اول بگذارید اینها رو از این بالا پاک کنم حالا میتونیم این پنج را که در واقع در مکان دهگان هست رو ضرب کنیم در واقع پنجاه هست چون پنجاه هست یک صفر میگذاریم این پایین پنج ضربدر شش میشه سی صفر را میگذاریم اینجا و سه رو میگذاریم بالا پنج ضربدر نه میشه چهل و پنج بعلاوه سه میشه چهل و هشت پنج ضربدر هفت میشه سی و پنج بعلاوه چهار میشه سی و نه حالا آماده ایم که جمع بزنیم هشت بعلاوه صفر میشه هشت شش بعلاوه صفر میشه شش سه بعلاوه هشت میشه یازده یک بعلاوه شش میشه هفت هفت بعلاوه نه میشه شانزده و سپس یک بعلاوه سه میشه چهار هفتصد و نود شش ضربدر پنجاه و هشت میشه چهل و شش هزار و صد و شصد و هشت به نظر درست میاد چونکه هفتصد و نودو شش تقریبا میشه هشتصد که اونم تقریبا میشه هزار خوب اگه هزار رو در پنجاه و هشت ضرب کنیم میشه پنجاه و هشت هزار اما ما در واقع یک عدد کوچکتر از هزار رو ضرب کردیم خوب پس باید هم عدد حاصل کوچکتر از پنجاه و هشت هزار بشه خوب از نظر منطقی درست به نظر میاد حالا یکی دیگه انجام میدیم دیگه بگذارید سختترش بکنیم پانصد و بیست و سه رو در یک عدد سه رقمی مثل هفتصد و نود هشت ضرب کنیم یک عدد بزرگ سه رقمی اما روش همان روش قبلی هست اگه واقعا روش رو یاد بگیریم میتونیم هر عدد چند رقمی رو در هر عدد دیگه ای ضرب کنیم فقط ممکنه زمان بیشتری طول بکشه و ممکنه که بی دقتی کنیم و اشتباه پیش بیاد اما روش همون روش هست خوب از هشت ضربدر پانصد و بیست و سه شروع میکنیم هشت ضربدر سه میشه بیست و چهار دو رو میگذاریم بالا حالا هشت ضربدر دو میشه شانزده شانزده بعلاوه دو میشه هجده یک رو میگذاریم بالا هشت ضربدر پنج میشه چهل بعلاوه یک میشه چهل و یک پس هشت ضربدر پانصد و بیست و سه میشه چهار هزار و صد و هشتاد و چهار هنوز تمام نشده هنوز باید نود و هفتصد رو ضرب کنیم اول نود رو ضرب میکنیم چون نود هست یک صفر میگذاریم این پایین قبلا هم گفتیم این نه نیست بلکه نود هست این ها رو هم پاک میکنم نه ضربدر سه میشه بیست و هفت نه ضربدر دو میشه هجده هجده بعلاوه دو مشه بیست سپس نه ضربدر پنج میشه چهل و پنج چهل و پنج بعلاوه دو میشه چهل و هفت نمیخوام اینقدر بزرگ بنویسم چهل و هفت بگذارید ببینم درست انجام دادم یه بار دیگه مرور میکنیم نه ضربدر سه میشه بیست وهفت هفت رو گذاشتیم پایین و دو رو گذاشتیم بالا نه ضربدر دو میشه هجده دو را با این جمع زدیم و نوشتیم بیست صفر را گذاشتیم پایین و دو را گذاشتیم بالا نه ضربدر پنج شد چهل و پنج بعلاوه دو که میشه چهل و هفت همیشه باید مطمئن شد که بی دقتی نکرده باشیم مرحله آخر هم باید هفت رو ضرب کنیم که در واقع هفتصد هست که باید در پانصد و بیست و سه ضرب بشه وقتی که هشت رو ضرب کردیم از همینجا شروع کردیم وقتی نود رو ضرب کردیم چون عددمون از نوع دهگان بود بایستی یک صفر این پایین میگذاشتیم حالا چون عددمون از نوع صدگان هست باید دوتا صفر بگذاریم این پایین اول بگذارید اینا رو پاک کنم هفت ضربدر سه میشه بیست و یک یک رو میگذاریم پایین دو رو میگذاریم بالا هفت ضربدر دو میشه چهارده چهارده بعلاوه دو میشه شانزده یک رو میگذاریم بالا هفت ضربدر پنج میشه سی و پنج بعلاوه یک میشه سی و شش حالا باید جمع بزنیم امیدوار باشیم که اشتباهی انجام نداده باشیم خوب چهار بعلاوه صفر بعلاوه صفر این یکی آسان بود میشه چهار هشت بعلاوه هفت بعلاوه صفر میشه پانزده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه یک بعلاوه یک میشه سه چهار بعلاوه هفت بعلاوه شش میشه چند ؟ جهار بعلاوه شش میشه ده میشه هفده و یک بعلاوه چهار میشه پنج پنج بعلاوه شش میشه یازده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه سه میشه چهار پانصد و بیست و سه ضربدر هفتصد و نود هشت میشه چهارصد و هفده هزار و سیصد و پنجاه و چهار حالا میتونیم چک کنیم که مطمئن بشیم بگذارید ببینیم پانصد و بیست و سه ضربدر هفتصد و نود هشت عالیه درسته مجبور نیستیم تکرار کنیم میشه چهارصد و هفده هزار و سیصد و پنجاه و چهار اما ما بدون ماشین حساب انجامش دادیم که خیلی مهمه
(trg)="1"> sasa tuko na uwezo wa kutaatua maswali yote ya kuzidisha .

# fa/1YWCVAJUiqNn.xml.gz
# swa/1YWCVAJUiqNn.xml.gz


(src)="1"> ماجراهای شرلوک هولمز توسط سر آرتور کانن دویل ماجراجویی I . رسوایی در بوهمیا
(trg)="1"> YA ADVENTURES ZA Holmes Sherlock na
(trg)="2"> SIR Arthur Conan Doyle
(trg)="3"> Adventure I .

(src)="2"> I . شرلوک هلمز برای او همیشه زن است . من به ندرت شنیده او اشاره او را تحت هر نام دیگری . در چشمان او او گرفت ها و غالب کل از جنس او . از آن بود که او احساس هر احساس شبیه به نه عشق به ایرنه آدلر . همه احساسات ، و به خصوص که یکی ، منزجر کننده بود به خودش سرما ، اما دقیق ذهن admirably متعادل . او بود ، من آن را ، کامل ترین استدلال و رعایت ماشینی که جهان دیده است ، اما به عنوان یک عاشق او را اند خود را در موضع نادرست قرار گرفته است . او هرگز از احساسات نرم تر صحبت کرد ، مگر با مسخره و استهزاء . همه چیز برای آنها قابل تحسین بود ناظر -- بسیار عالی برای طراحی حجاب از انگیزه های مردان و عمل است . اما برای آموزش به اعتراف reasoner چنین رسوخ به خود را ظریف و ریز خلق و خو تنظیم شده بود را به شما معرفی عامل مانع که ممکن است پرتاب شک بر همه نتایج را روانی کرد . شن در حساس ساز ، یا کرک در یکی از خود را با قدرت بالا لنزهای خود ، می نمی شود بیشتر نگران کننده تر از قوی احساسات در طبیعت مانند کرد .
(trg)="5"> I .
(trg)="6"> Na Sherlock Holmes yeye daima ni ya mwanamke .
(trg)="7"> I have nadra habari zake kutaja yake chini ya jina lolote nyingine .

(src)="3"> و با این حال بود ، اما وجود یک زن به او ، و آن زن دیر ایرنه آدلر بود ، از مشکوک و سوال برانگیز حافظه است . من کمی از هلمز به تازگی دیده بود . ازدواج من به حال ما زیرفشار به دور از هر دیگر . خود من خوشبختی کامل ، و در خانه منافع محور که افزایش در اطراف مردی که برای اولین بار خودش را میبیند استاد از او تاسیس خود بودند ، کافی برای جذب تمام توجه من ، در حالی که هلمز ، که منفور هر شکلی از جامعه با خود تمام روح غیرمتعارف ، در ما باقی مانده است
(trg)="16"> Na bado kuna mwanamke mmoja , naye mwanamke alikuwa marehemu Irene Adler , ya dubious na suala kumbukumbu .
(trg)="17"> Mimi nilikuwa na kuonekana kidogo ya Holmes hivi karibuni . ndoa yangu alikuwa drifted sisi mbali kutoka kila nyingine . kukamilisha furaha yangu mwenyewe , na nyumbani unaozingatia maslahi ambayo kupanda juu kote mtu ambaye kwanza anaona mwenyewe bwana wake mwenyewe kuanzishwa , walikuwa kutosha kunyonya wangu wote makini , wakati Holmes , ambaye waliowachukia kila aina ya jamii na wake wote Bohemian nafsi , alibakia katika yetu makazi katika Baker Street , kuzikwa kati yake vitabu vya zamani , na mchanganyiko kutoka wiki wiki kati ya cocaine na tamaa , na utepetevu wa madawa ya kulevya , na kali nishati ya mwili wake mwenyewe nia .

(src)="5"> او هنوز هم ، مثل همیشه ، عمیقا جذب مطالعه از جرم و جنایت ، اشغال و خود را دانشکده ها بسیار زیاد و قدرت فوق العاده از مشاهده آن در زیر از کسانی که سرنخ ، و صاف می شود کسانی اسرار که به عنوان نا امید شده بود رها شده توسط پلیس را ببینید .
(trg)="18"> Alikuwa bado , kama milele , undani kuvutia na masomo ya uhalifu , na ulichukua wake vitivo na nguvu kubwa ya ajabu ya uchunguzi katika zifuatazo nje watu dalili , na clearing up siri wale ambayo amekuwa kutelekezwa kama kukatisha na rasmi ya polisi .

(src)="6"> از زمان به زمان من شنیده ام برخی از مبهم حساب خود را از doings : از احضار خود را به اودسا در مورد قتل Trepoff ، از پاکسازی خود را تا از فاجعه مفرد از برادران اتکینسون در Trincomalee ، و در نهایت از این مأموریت که او تا به حال پس ظرافت انجام و با موفقیت برای خانواده حاکم از هلند . فراتر از این نشانه هایی از فعالیت خود ، با این حال ، که من فقط با همه به اشتراک گذاشته خوانندگان مطبوعات روزانه ، من می دانستم که کمی از دوست سابق و همدم من .
(trg)="19"> Mara kwa mara mimi kusikia baadhi vague akaunti ya matendo yake , ya wito wake
(trg)="20"> Odessa katika kesi ya mauaji Trepoff , ya clearing wake juu ya janga la umoja ya ndugu Atkinson saa Trincomalee , na hatimaye ya utume aliokuwa yametimia hivyo maisha ya anasa na mafanikio kwa ajili ya familia regerande ya Uholanzi .
(trg)="21"> Zaidi ya hayo ni ishara ya shughuli zake ,

(src)="7"> یک شب -- آن را در بیستمین شد مارس ، 1888 -- من از سفر بازگشت بود به بیمار ( برای من تا به حال در حال حاضر به بازگشت عمل مدنی ) ، وقتی که راه من مرا به طریق خیابان بیکر . همانطور که گذشت درب به خوبی به یاد میآورد ، که باید همیشه در ذهن من با آن ارتباط دارند wooing من ، و با حوادث تیره و تار تحصیل در سرخ ، من با توقیف شده میل مشتاق برای دیدن هلمز دوباره ، و به می دانم که چگونه او خود را به کارگیری فوق العاده قدرت . اتاق او بود درخشان روشن ، و حتی به من نگاه کن ، من تو را دیدم خود را بلند ، یدکی رقم عبور دو بار در محیط مریی تاریک در برابر کور . او pacing بود اتاق به سرعت ، با اشتیاق ، با سر خود را بر سینه اش و خود را غرق شده دست clasped پشت سر او . به نظر من ، که می دانستند هر خلق و خوی و عادت او ، نگرش و شیوه ای خود را گفت خود را داستان . او در محل کار صورت گرفت . او از آرزوی خود را با مواد مخدر افزایش یافته است ایجاد شده بود و گرم بود بر عطر و بوی بعضی از جدید مشکل . من زنگ زد و زنگ تا نشان داده شد مجلسی که سابقا در بخش شده بود ، ام خودش را دارد . شیوه او پرحرارت و علاقه نیست . این به ندرت بود ، اما او خوشحال بود ، من فکر می کنم ، به من رو می بینن . به سختی با یک کلمه سخن گفته اند ، اما با مهربانی چشم ، او به من دست تکان دادند به یک مبل دسته دار ، انداخت در مورد سیگار برگ خود را از ، و نشان داد مورد روح و gasogene در گوشه . بعد از آن او قبل از آتش ایستاده بود و نگاه من بر سر در خود مفرد مد introspective . " ازدواج شما مناسب است ، " او اشاره کرد . " من فکر می کنم ، اما واتسون ، که شما را در قرار داده است هفت و نیم پوند از آنجایی که من تو را دیدم . "
(trg)="23"> Usiku mmoja - ilikuwa ni siku ya ishirini ya
(trg)="24"> Machi , 1888 - I alikuwa anarudi akiwa safarini kwa mgonjwa ( kwa maana alikuwa sasa kurejea kiraia mazoezi ) , wakati njia yangu wakiongozwa yangu kwa njia ya
(trg)="25"> Mwokaji Street .

(src)="8"> " هفت " من جواب داد . " در واقع ، من باید کمی فکر بیشتر . فقط اما واتسون چیز جزیی تر ، من تصور ، . و در عمل دوباره ، من را مشاهده کند . شما به من نگفت که شما در نظر گرفته شده برای رفتن به مهار " . " پس ، چگونه می دانید ؟ "
(trg)="39"> " Saba ! "
(trg)="40"> Mimi akajibu .
(trg)="41"> " Hakika , ni lazima kuwa na mawazo kidogo zaidi .

(src)="9"> " من آن را ببینید ، که من آن را استنباط کنیم . چگونه من می دانم که شما اخذ شده خودتان بسیار مرطوب به تازگی ، و این که شما بیشتر دست و پا چلفتی و بی دقت دختر خدمتکار ؟ "
(trg)="46"> " Mimi naona hiyo , mimi kuthibitisha hilo .
(trg)="47"> Jinsi gani mimi najua kuwa wewe wamekuwa kupata mwenyewe mvua sana hivi karibuni , na kwamba una a clumsy zaidi na kutojali mtumishi msichana ? "

(src)="10"> " عزیزم هولمز ، " من گفتم ، " این بیش از حد بسیار . شما مطمئنا می شده اند سوخته ، به حال شما زندگی می کردند چند قرن پیش .
(trg)="48"> " My dear Holmes , " alisema mimi , " hii ni too sana .
(trg)="49"> Basi bila ya shaka kuwa kuchomwa moto , alikuwa wewe aliishi karne chache zilizopita .

(src)="11"> درست است که من تا به حال راه رفتن در کشور پنجشنبه و خانه در یک ظرف غذا بسیار ناراحت کننده بود ، اما همانطور که تغییر لباس های من نمی توانند تصور کنید که چگونه شما آن را استنباط کنیم . همانطور که به مری جین ، او اصلاح ناپذیر است ، و همسر من داده است متوجه او است ، اما وجود دارد ، دوباره ، من نمی توانم ببینم که چگونه آن را به شما کار کند . " او دست هایش را به خودش و بلند مدت خود را دوخت ، دست عصبی با هم . گفت : " این سادگی خود ، گفت : " او ، " من چشم به من بگویید که در داخل خود کفش چپ ، که در آن فقط رعد و برق اعتصابات آن ، چرم است تقریبا شش گل کاهش موازی . بدیهی است که آنها توسط کسی ایجاد می شود که بسیار بی خراشیده دور لبه های تنها به منظور حذف crusted گل و لای از آن . از این رو ، شما ببینید ، کسر دو برابر من است که شما را در آب و هوای بد اخلاق شده بود ، و آن شما تا به حال بوت ویژه بدخیم - slitting نمونه از نوکر لندن .
(trg)="50"> Ni kweli kuwa sikuwa na kutembea nchi katika
(trg)="51"> Alhamisi na kurudi nyumbani katika fujo kutisha ,
(trg)="52"> lakini kama mimi iliyopita nguo yangu siwezi kufikiria jinsi kuthibitisha hilo .

(src)="12"> همانطور که به عمل خود ، اگر آقا پیاده می رود به اتاق من بوی از iodoform ، با علامت سیاه و سفید از نیترات نقره بر او انگشت شهادت راست ، و برآمدگی در سمت راست طرف از بالا به کلاه خود را به نشان می دهد که در آن او است ترشح گوشی طبی او ، من باید خسته و کسل می شود ، در واقع ، اگر من او را تلفظ نمی شود عضو فعال حرفه پزشکی است . " من می توانم در خنده راحتی با کمک نمی کند او توضیح داد که روند خود را از کسر . " زمانی که من می شنوید به دلایل خود را ، " من اظهار کرد : " چیزی که همیشه به من به نظر می رسد که این خیلی ساده و مسخره است که من می توانم به راحتی آن را انجام دهد خودم ، هر چند در هر پی در پی به عنوان مثال از استدلال خود را من baffled تا روند خود را به شما توضیح خواهد داد . و با این حال من اعتقاد دارم که چشمانم به خوبی به عنوان مال تو . " " کاملا پس ، " او جواب داد ، روشنایی سیگار ، و پرتاب خود به پایین یک مبل دسته دار . " می بینید ، اما شما مشاهده نشد . تمایز روشن است . برای مثال ، شما بارها دیده می شود مراحل که منجر به بالا از سالن به این اتاق . "
(trg)="58"> Kama kufanya mazoezi yako , kama mwanaume anatembea ndani ya vyumba yangu smelling ya iodoform , na nyeusi alama ya nitrati ya fedha juu yake haki forefinger , na bulge juu ya haki ya upande wa kofia yake juu ya kuonyesha ambapo yeye ana secreted stethoscope yake , ni lazima kuwa wepesi , hakika , kama si kutamka kuwa yeye ni kazi mwanachama wa taaluma ya utabibu . "
(trg)="59"> Sikuweza kusaidia laughing katika woga na ambayo alielezea utaratibu wake wa punguzo .
(trg)="60"> " Wakati mimi kusikia wewe kutoa sababu yako , " Mimi alivyosema , " jambo zote inaonekana kwangu kuwa hivyo ridiculously rahisi kwamba mimi naweza urahisi kufanya hivyo mwenyewe , ingawa katika kila mfululizo mfano wa hoja yako mimi ni baffled mpaka kueleza mchakato wako .

(src)="13"> " اغلب " . " هر چند وقت یکبار ؟ "
(trg)="66"> " Mara kwa mara . "
(trg)="67"> " Ni mara ngapi ? "

(src)="14"> " خب ، برخی از صدها بار . " " پس چگونه بسیاری وجود دارد ؟ "
(trg)="68"> " Naam , baadhi ya mamia ya mara kwa mara . "
(trg)="69"> " Kisha ni ngapi huko ? "

(src)="15"> " چند ؟ من نمی دانم . "
(trg)="70"> " Ngapi ?
(trg)="71"> Sijui . "

(src)="16"> " کاملا پس ! شما مشاهده نشد . و در عین حال شما را دیده اند . این فقط نظر من . در حال حاضر ، من می دانم که هفده مراحل وجود دارد ، چون من هر دو دیده می شود و مشاهده شده است . توسط - راه - ، از شما علاقه مند در این مشکلات کوچک ، و از شما به اندازه کافی خوب به شرح وقایع بترتیب تاریخ یک یا دو نفر از من پوچ تجارب ، شما ممکن است علاقه مند در این " . او بیش از یک ورق از ضخامت ، صورتی رنگی - انداخت توجه داشته باشید که مقاله ، از دروغ گفتن به حال باز بر جدول . " این آخرین پست توسط آمد ، " او گفت . " با صدای بلند آن را بخوانید . " توجه داشته باشید بدون تاریخ بود ، و یا بدون امضاء یا آدرس .
(trg)="72"> " Kabisa hivyo !
(trg)="73"> Bado aliona .
(trg)="74"> Na bado una kuonekana .

(src)="17"> " آنچه را که وجود دارد بر شما به شب ، در 07 : 45 o' clock ، " آن را گفت ، " نجیب زاده بود که به خواسته های شما پس از مشورت مسئله بسیار عمیق ترین لحظه . خدمات اخیر شما به یکی از سلطنتی خانه های اروپا نشان داده اند که شما کسی که با خیال راحت ممکن است با مسائل مورد اعتماد که از اهمیت هستند که می تواند به سختی اغراق آمیز باشد . این حساب از شما و ما از همه اند چهارم دریافت کرد . در اتاق خود و سپس در آن ساعت و کار را نه آن را غلط اگر بازدید کننده خود را می پوشند ماسک . "
(trg)="81"> " Kuna wito juu yenu na- usiku , katika 07 : 45 o' clock , " alisema , " a muungwana ambaye anataka kushauriana ninyi juu ya jambo la sasa kamili sana . huduma yako ya hivi karibuni katika moja ya kifalme nyumba ya Ulaya umeonyesha kuwa wewe ni moja ambao wanaweza salama kuaminiwa na masuala ya ambayo ni muhimu na ambayo inaweza vigumu kuwa chumvi .
(trg)="82"> Hii kwa sababu yenu sisi kutoka robo kupokelewa .
(trg)="83"> Kuwa katika chumba yako basi katika saa ile , na wala kuchukua ni kama amiss mgeni wako kuvaa mask . "

(src)="18"> " این در واقع یک رمز و راز ، " من اشاره کرد . " نظر شما تصور کنید که به این معنی است ؟ "
(trg)="84"> Hakika huu ni siri , " Mimi alivyosema .
(trg)="85"> " Ni nini maana ya kufikiria kuwa ? "

(src)="19"> " من هیچ داده نشده است . این یک اشتباه سرمایه به تئوری قبل است یکی تا به داده ها باشد .
(trg)="86"> " Mimi na hakuna takwimu bado .
(trg)="87"> Ni makosa mtaji wa theorize kabla mtu ana data .

(src)="20"> Insensibly یکی به پیچ و تاب و به حقایق آغاز می شود تئوری های کت و شلوار ، به جای نظریه را با توجه به حقایق . اما خود توجه داشته باشید . چه چیزی شما را از آن استنباط کنیم ؟ " من با دقت نوشتن ، و مقاله بر آن نوشته شده بود . " مرد که نوشته بود احتمالا به خوبی به کار ، " من متوجه ، سعی در تقلید فرآیندهای همدم من است . " مقاله چنین می تواند در زیر نیم خریداری نمی شود تاج بسته . این peculiarly قوی و سفت شود . "
(trg)="88"> Insensibly moja huanza na ukweli twist kemikali nadharia , badala ya nadharia ya kemikali ukweli .
(trg)="89"> Lakini kumbuka yenyewe .
(trg)="90"> Nini kuthibitisha kutoka kwa nani ? "

(src)="21"> " عجیب و غریب -- که کلمه بسیار ، گفت : " هولمز . " این مقاله به زبان انگلیسی نیست در همه . آن را نگه دارید تا نور است . " من چنین است ، و دید و بزرگ " پست " با کوچک
(trg)="95"> " Pekee - kuwa ni neno sana , " alisema
(trg)="96"> Holmes .
(trg)="97"> " Siyo karatasi Kiingereza wakati wote .

(src)="22"> " گرم " ، " فسفر ، " بزرگ و " گ " با کوچک
(trg)="100"> " G , " a " P , " na kubwa " G " na ndogo

(src)="23"> " تی " بافته شده به بافت کاغذ . " نظر شما در آن ایجاد کند ؟ " خواسته هلمز . " به نام ساز ، بدون شک ، یا خود را طغرا ، نه . "
(trg)="101"> " T " kusuka ndani ya Texture ya karatasi .
(trg)="102"> " Ni nini kufanya ya kwamba ? " Aliuliza Holmes .
(trg)="103"> " Jina la maker , hakuna shaka , au wake monogram , badala . "

(src)="24"> " به هیچ وجه . ' گ´ با مخفف ´تی´ کوچک برای
(trg)="104"> " Siyo wakati wote .
(trg)="105"> Ya ´G ' na anasimama ´t ' ndogo kwa ajili ya

(src)="25"> ' Gesellschaft ، ' است که آلمان برای
(trg)="106"> ' Gesellschaft , ' ambayo ni ya Ujerumani

(src)="26"> ' شرکت´ این انقباض مرسوم است مثل ما
(trg)="107"> ' Kampuni .
(trg)="108"> Ni contraction kimila kama yetu

(src)="27"> ' شرکت´
(trg)="109"> ' Co´

(src)="28"> ' فسفر ، ' البته ، مخفف ´Papier . ' در حال حاضر برای ´به عنوان مثال : . ' ما نگاه کنیم در قاره ما روزنامه نویس " .
(trg)="110"> ' P , bila shaka , anasimama kwa´ Papier . ´
(trg)="111"> Sasa kwa ´Mfano . ' Ya
(trg)="112"> Hebu mtazamo saa Bara wetu

(src)="29"> او در زمان پایین حجم سنگین قهوه ای از خود را قفسه .
(trg)="114"> Alichukua chini ya kahawia nzito kiasi kutoka kwa wake rafu .

(src)="30"> " Eglow ، Eglonitz -- ما اینجا هستیم ، Egria . آن را در یک کشور آلمانی زبان است -- در بوهمیا ، نه چندان دور از حفرههای . ' قابل توجه به عنوان صحنه از مرگ از Wallenstein ، و برای شیشه متعدد آن - کارخانه ها و کارخانه های تولید کاغذ . ´ هکتار ، هکتار ، پسر من ، چه چیزی شما را از آن را ؟ " چشمان او برق زد ، و او فرستاد تا بزرگ ابر پیروزی آبی از سیگار است . " مقاله در بوهمیا ساخته شده بود ، گفت : " من . " دقیقا . و مردی که نوشت : توجه داشته باشید آلمان است . آیا شما توجه داشته باشید عجیب و غریب از ساخت و ساز حکم -- حساب ´Thisاز شما داریم از محله های دریافت کرد . ´ فرانسوی یا روسی نمی تواند داشته نوشته شده است که . این آلمانی که بسیار به uncourteous است افعال او . این تنها باقی مانده است ، بنابراین ، برای کشف آنچه که توسط این آلمانی که می خواست می نویسد : بر کاغذ غیرمتعارف و ترجیح پوشیدن ماسک برای نشان دادن چهره اش . و در اینجا او می آید ، اگر اشتباه نکنم ، به حل و فصل همه شک و تردید ما است . " همانطور که وی در صحبت صدای تیز بود اسب ´hoofs و چرخ تیز و دلخراش در برابر محدود کردن ، توسط کشش تیز در به دنبال زنگ . هولمز سوت کشید . " جفت ، با صدای ، " او گفت . " بله ، " او ادامه داد ، زود گذر از پنجره . " کالسکه خوب کمی و جفت زیبایی . صد و پنجاه و guineas هر کدام . پول وجود دارد در این مورد ، اما واتسون ، اگر هیچ چیز دیگری وجود دارد . "
(trg)="115"> " Eglow , Eglonitz - hapa sisi ni , Egria .
(trg)="116"> Ni katika nchi ya Ujerumani akizungumza - katika
(trg)="117"> Bohemia , si mbali na Carlsbad .

(src)="31"> " من فکر می کنم که من بهتر به حال ، هلمز . " " نه بیت ، دکتر . بمان که در آن شما می باشد . من بدون باسول را گم کرده ام . و این وعده داده می شود جالب است . این امر می تواند ترحم به آن نشده است . "
(trg)="136"> " Nadhani kwamba alikuwa bora kwenda , Holmes . "
(trg)="137"> " Si kidogo , Daktari .
(trg)="138"> Kukaa wapi .