# fa/0cvHoFWiJxVO.xml.gz
# ms/0cvHoFWiJxVO.xml.gz


(src)="1"> ما الان ابزار لازم رو برای حل هر مساله ضرب رو در اختیار داریم خوب من تو این ویدیو می خواهم یه تعداد زیادی مساله حل کنم خوب بگذارید شروع کنیم - با رنگ زرد مینویسم بگذارید با ضرب سی ودو در هجده شروع کنیم هشت ضربدر دو میشه شانزده خوب این دفعه ذهنی انجام میدم به خاطر اینکه شما همیشه فضا اینچنینی رو ندارید که بتونید توش بنویسید خوب هشت ضربدر دو میشه شانزده یک رو میزاریم بالا هشت ضربدر سه میشه بیست و چهار بیست وچهار بعلاوه یک میشه بیست و پنج خوب هشت ضربدر سی ودو میشه دویست و پنجاه و شش حالا باید این یک که در واقع ده هست رو ضرب در سی و دو کنیم زیرش رو یک خط نارنجی میکشم یک ضربدر دو - خیلی باید خواسمون جمع باشه یک ضربدر دو میشه دو شما ممکنه به من بگید که دو رو بگذار پایین اما یادمون باشه این یک نیست در واقع ده هست . پس باید یه صفر بگذاریم این پایین که یادمون بمونه خوب ده ضربدر دو میشه بیست یا میتونیم بگیم یک ضربدر دو میشه دو ولی باید بگذاریمش تو دهگان . پس بازم میشه همون بیست خوب ده ضربدر دو میشه بیست حل شد بعد یک ضربدر سه بازم باید خواسمون خیلی جمع باشه بگذارید این رو پاک کنم یک ضربدر سه میشه سه اینجا هم چیزی نیست که باید بهش اضافه کنم خوب پس ده ضربدر سی و دو میشه سیصد و بیست این یک اینجا در واقع ده هست ده بعلاوه هشت میشه هجده خوب الان با هم جمعشون میکنیم جمع میزنیم شش بعلاوه صفر میشه شش پنج بعلاوه دو میشه هفت دو بعلاوه سه میشه پنج همینطور ادامه میدیم حالا بگذارید نود و نه را در هشتاد و هشت ضرب کنیم جوابش یه عدد بزرگ میشه هشت ضربدر نه میشه هفتاد و دو هفت رو میگذاریم بالا دوباره هشت ضربدر نه هشت ضربدر نه میشه هفتاد و دو اما یه هفت هم بالا داریم هفتاد و دو بعلاوه هفت میشه هفتاد و نه خوبه حالا کارمون با این یکی تموم شد بگذارید پاکش کنم که تو مرحله بعدی گیج نشیم تو مرحله بعد هشت رو در نود و نه ضرب میکنیم اما این هشت در واقع هشتاد هست یه صفر میگذاریم این پایین هشت ضربدر نه میشه هفتاد و دو هفت رو میگذاریم بالا هشت ضربدر نه میشه هفتاد دو بعلاوه هفت میشه هفتاد و نه دو بعلاوه صفر میشه دو بگذارید رنگ قلم رو عوض کنم نه بعلاوه دو میشه یازده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه هفت میشه هشت هشت بعلاوه نه میشه هفده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه هفت میشه هشت هشت هزار و هفتصد و دوازده بگذارید ادامه بدیم سیر نمیشیم از این مثالها خوب پنجاه و سه ضربدر هفتاد و هشت فکر میکنم دیگه میدونیم چه کار کنیم اول هشت را در پنجاه و سه ضرب میکنیم خوب هشت ضربدر سه میشه بیست و چهار دو رو میگذاریم بالا هشت ضربدر پنج میشه چهل چهل بعلاوه دو میشه چهل و دو حالا نوبت این هفت هست این هفت اینجا در واقع هفتاد هست باید یادمان بمونه که یه صفر بگذاریم اینجا هفت ضربدر سه بگذارید اینو پاک کنم نمی خواهیم گیج بشیم هفت ضربدر سه میشه بیست و یک یک رو میگذاریم اینجا و دو رو میگذاریم بالا هفت ضربدر پنج میشه سی و پنج بعلاوه دو میشه سی و هفت حالا آماده ایم که جمع بزنیم چهار بعلاوه صفر میشه چهار دو بعلاوه یک میشه سه چهار بعلاوه هفت میشه یازده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه سه میشه چهار چهار هزارو صد و سی و چهار بگذارید سختترش بکنیم حالا میخواهیم هفتصد و نود وشش را در پنجاه و هشت ضرب کنیم خوب اول هشت رو در هفتصد و نود وشش ضرب میکنیم حواسمان باشه این دفعه یک عدد سه رقمی بالا داریم خوب هشت ضربدر شش میشه چهل و هشت چهار رو میگذاریم بالا هشت ضربدر نه میشه هفتاد دو بعلاوه چهار میشه هفتاد و شش سپس هشت ضربدر هفت میشه پنجاه و شش پنجاه و شش بعلاوه هفت میشه شصت وسهه مطمئنم یک جایی من اشتباه میکنم وظیفه شما اینه که اشتباه من رو پیدا کنید خوب آماده ایم که اول بگذارید اینها رو از این بالا پاک کنم حالا میتونیم این پنج را که در واقع در مکان دهگان هست رو ضرب کنیم در واقع پنجاه هست چون پنجاه هست یک صفر میگذاریم این پایین پنج ضربدر شش میشه سی صفر را میگذاریم اینجا و سه رو میگذاریم بالا پنج ضربدر نه میشه چهل و پنج بعلاوه سه میشه چهل و هشت پنج ضربدر هفت میشه سی و پنج بعلاوه چهار میشه سی و نه حالا آماده ایم که جمع بزنیم هشت بعلاوه صفر میشه هشت شش بعلاوه صفر میشه شش سه بعلاوه هشت میشه یازده یک بعلاوه شش میشه هفت هفت بعلاوه نه میشه شانزده و سپس یک بعلاوه سه میشه چهار هفتصد و نود شش ضربدر پنجاه و هشت میشه چهل و شش هزار و صد و شصد و هشت به نظر درست میاد چونکه هفتصد و نودو شش تقریبا میشه هشتصد که اونم تقریبا میشه هزار خوب اگه هزار رو در پنجاه و هشت ضرب کنیم میشه پنجاه و هشت هزار اما ما در واقع یک عدد کوچکتر از هزار رو ضرب کردیم خوب پس باید هم عدد حاصل کوچکتر از پنجاه و هشت هزار بشه خوب از نظر منطقی درست به نظر میاد حالا یکی دیگه انجام میدیم دیگه بگذارید سختترش بکنیم پانصد و بیست و سه رو در یک عدد سه رقمی مثل هفتصد و نود هشت ضرب کنیم یک عدد بزرگ سه رقمی اما روش همان روش قبلی هست اگه واقعا روش رو یاد بگیریم میتونیم هر عدد چند رقمی رو در هر عدد دیگه ای ضرب کنیم فقط ممکنه زمان بیشتری طول بکشه و ممکنه که بی دقتی کنیم و اشتباه پیش بیاد اما روش همون روش هست خوب از هشت ضربدر پانصد و بیست و سه شروع میکنیم هشت ضربدر سه میشه بیست و چهار دو رو میگذاریم بالا حالا هشت ضربدر دو میشه شانزده شانزده بعلاوه دو میشه هجده یک رو میگذاریم بالا هشت ضربدر پنج میشه چهل بعلاوه یک میشه چهل و یک پس هشت ضربدر پانصد و بیست و سه میشه چهار هزار و صد و هشتاد و چهار هنوز تمام نشده هنوز باید نود و هفتصد رو ضرب کنیم اول نود رو ضرب میکنیم چون نود هست یک صفر میگذاریم این پایین قبلا هم گفتیم این نه نیست بلکه نود هست این ها رو هم پاک میکنم نه ضربدر سه میشه بیست و هفت نه ضربدر دو میشه هجده هجده بعلاوه دو مشه بیست سپس نه ضربدر پنج میشه چهل و پنج چهل و پنج بعلاوه دو میشه چهل و هفت نمیخوام اینقدر بزرگ بنویسم چهل و هفت بگذارید ببینم درست انجام دادم یه بار دیگه مرور میکنیم نه ضربدر سه میشه بیست وهفت هفت رو گذاشتیم پایین و دو رو گذاشتیم بالا نه ضربدر دو میشه هجده دو را با این جمع زدیم و نوشتیم بیست صفر را گذاشتیم پایین و دو را گذاشتیم بالا نه ضربدر پنج شد چهل و پنج بعلاوه دو که میشه چهل و هفت همیشه باید مطمئن شد که بی دقتی نکرده باشیم مرحله آخر هم باید هفت رو ضرب کنیم که در واقع هفتصد هست که باید در پانصد و بیست و سه ضرب بشه وقتی که هشت رو ضرب کردیم از همینجا شروع کردیم وقتی نود رو ضرب کردیم چون عددمون از نوع دهگان بود بایستی یک صفر این پایین میگذاشتیم حالا چون عددمون از نوع صدگان هست باید دوتا صفر بگذاریم این پایین اول بگذارید اینا رو پاک کنم هفت ضربدر سه میشه بیست و یک یک رو میگذاریم پایین دو رو میگذاریم بالا هفت ضربدر دو میشه چهارده چهارده بعلاوه دو میشه شانزده یک رو میگذاریم بالا هفت ضربدر پنج میشه سی و پنج بعلاوه یک میشه سی و شش حالا باید جمع بزنیم امیدوار باشیم که اشتباهی انجام نداده باشیم خوب چهار بعلاوه صفر بعلاوه صفر این یکی آسان بود میشه چهار هشت بعلاوه هفت بعلاوه صفر میشه پانزده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه یک بعلاوه یک میشه سه چهار بعلاوه هفت بعلاوه شش میشه چند ؟ جهار بعلاوه شش میشه ده میشه هفده و یک بعلاوه چهار میشه پنج پنج بعلاوه شش میشه یازده یک رو میگذاریم بالا یک بعلاوه سه میشه چهار پانصد و بیست و سه ضربدر هفتصد و نود هشت میشه چهارصد و هفده هزار و سیصد و پنجاه و چهار حالا میتونیم چک کنیم که مطمئن بشیم بگذارید ببینیم پانصد و بیست و سه ضربدر هفتصد و نود هشت عالیه درسته مجبور نیستیم تکرار کنیم میشه چهارصد و هفده هزار و سیصد و پنجاه و چهار اما ما بدون ماشین حساب انجامش دادیم که خیلی مهمه
(trg)="1"> sekarang kita memperoleh peralatan am untuk menguasai semua jenis masalah pendaraban di dalam video ini saya akan menunjuk pelbagai contoh jadi mari kita mulakan dengan -- dan saya mulakan dalam kuning mari mulakan dengan 32 darab 18 sebutkan 8 darab 2 sama dengan 16 baiklah, saya akan menggambarkan dalam fikiran masing- masing kerana anda tidak selalu memperoleh semua ruang untuk melaksanakannya jadi 8 darab 2 sama dengan 16
(trg)="2"> letakkan 1 diatas 8 darab 3 sama dengan 24 24 tambah 1 sama dengan 25 jadi 8 darab 32 sama dengan 256 sekarang kita akan mendarabkan dengan 1 dimana ia merupakan sepuluh darab 32 saya akan menggariskannya dengan menggunakan warna oren 1 darab 2 -- ohh, kita perlu berhatu- hati pada bahagian ini 1 darab 2 sama dengan 2 maka anda akan berkata heyy, biar saya kekalkan 2 dibawah ingat, ini bukan 1 ini adalah 10, jadi kita harus mengekalkan 0 disana untuk mengingatkan perkara itu jadi 10 darab 2 sama dengan 20 atau anda kata 1 darab 2 sama dengan 2 tapi anda sedang meletakkan nombor tersebut dalam kedudukan kesepuluh, jadi anda masih mendapat 20 jadi 10 darab 2 sama dengan 20 ia akan menjadi kemudian 1 darab 3 dan kita perlulah berhati- hati buangkan apa yang kita dapat sebelum ini 1 darab 3 sama dengan 3 tiada apa yang perlu di tambahkan disini , jadi anda hanya perlu dapatkan 3 dan anda mendapat 10 darab 32 sama dengan 320 disini, itu merupakan 10 10 tambah 8 sama dengan 18 jadi sekarang kita hanya perlu menambahkan dua nombor anda perlu tambahkan semua 6 tambah 0 sama dengan 6 5 tambah 2 sama dengan 7 2 tambah 3 sama dengan 5 mari teruskan mari buat 99 darab 88 itu akan memberi nombor yang besar 8 darab 9 sama dengan 72 kekalkan 7 diatas dan kemudian anda memperoleh 8 darab 9 sekali lagi 8 darab 9 sama dengan 72 tetapi sekarang anda mempunyai 7 diatas jadi 72 tambah 7 sama dengan 79 cukup baik sekarang kita telah menyelesaikannya padamkan sahaja supaya kita tidak terkeliru dengan langkah yang seterusnya dalam langkah yang seterusnya, kita akan mendarabkan 8 darab 99
(trg)="3"> Tetapi lapan ini adalah 1 lapan puluh jadi, kekalkan 0 dibawah 8 darab 9 sama dengan 72 kekalkan 7 diatas kemudian 8 darab 9 sama dengan 72 tambah 7 sama dengan 79 2 tambah 0 sama dengan 2 biar saya tukarkan warna 9 tambah 2 sama dengan 11 teruskan dengan 1 1 tambah 7 sama dengan 8 8 tambah 9 sama dengan 17 teruskan dengan 1 1 tambah 7 sama dengan 8 8712 mari teruskan tidak cukup dengan ini baiklah, 53 darab 78 saya rasa anda dapat memahaminya mendarabkan 8 darab 53 dahulu jadi 8 darab 3 sama dengan 24 kekalkan 2 diatas 8 darab 5 sama dengan 40 40 tambah 2 smam dengan 42 sekarang kita perlu selesaikan 7 7 disitu merupakan 70 jadi kita harus ingat supaya meletakkan 0 7 darab 3 dan buangkan semua ini supaya tidak keliru 7 darab 3 sma dengan 21

# fa/0hz5jwyxAdLE.xml.gz
# ms/0hz5jwyxAdLE.xml.gz


(src)="1"> ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي قسمت يازدهم توي خواب داره حرف مي زنه اينطوري من هيچوقت نمي تونم بخوابم حالا چه غلطي کنم ؟ درسته من تموم شبو با سونگ جو گذروندم يعني وقتي من بيدار شم سونگ جو هم با من توي يک رختخوابه سونگ جو وقتشه که بيدار شي خوب خوابيدي ؟ صبح بخير اين واقعا يک مصيبت بود که ديشب با تو يکجا بخوابم چرا ؟ بخاطر عادتهاي وحشتناک خوابيدن تو چي داري مي گي ؟ من خيلي خوب مي خوابم شوخي کردن رو بس کن اينو بپوش نمي خوام همينطور مي خواي بمن زل بزني اه متاسفم يک جوري رفتار مي کني انگار اينجا خونه خودته واقعا ؟ اينطوريه ؟ رفتن به مدرسه با سونگ جو اين يک احساسه متفاوته انگار ما با هم زندگي مي کنيم حالا ديگه چه خيالي داري ؟ اينکارها رو نکن اون هيچوقت دير نمي کرد موضوع چيه ؟ او ها ني و بايک سونگ جو شبو با هم گذروندن اون دختره رو ميشناسي که تو کلوپ تنيس بود اوه اون ؟ هي بايک سونگ جو ! از کي تا حالا ! خوش به حالت بما بگو جزييات رو به ما بگو . چطور بود ؟ من گفتم جزييات رو بما بگو مادر !! 1 مشکل شما چيه ؟ چرا منو مادر صدا مي کني ؟ شما مادر !! 1 چطور تونستي به اين زودي منو بشناسي ؟ اونجوري که شما تغيير قيافه دادي با يک نگاه مي شه فهميد لطفا در اين مورد کاري کنيد و فکر مي کنيد چکار دارين مي کنين ؟ امدين اينجا و باعث تمام اين چيزها شدين ها ني . چه احساسي داري بعد از اين که مريض شدي و همه اينها ؟ من الان خوبم واقعا ؟ جاي خوشحاليه خوب چطور بود ؟ هان ؟ چطور بود ؟ صداتون خيلي بلنده هيچ چيزه خاصي نبود اوه خداي من ! واقعا ؟ سونگ جو اينجور مرديه ؟ باور نکردنيه اهن ها ني . بهش شکلات داده بودي اهان شکلات . شکلات من گمش کردم منظورت چيه گمش کردي ؟ اون نشونه عشق بود کجا گذاشتيش ؟ چکار کنم ؟ شکلاتهاي بايک سونگ جو چطور کار مي کنم من تو اين کار خيلي واردم !! 1 اين طوري به موهاتون اسيب نمي رسه . خوش امديد بونگ جونگو چي ؟ با هم خوابيدن ؟ بايک سونگ جو و او ها ني پا هام فقط منو تا اينجا اورد وقتي با او ها ني صحبت کردم چيزي بمن نگفت حتما اون خبرهاي بزرگ رو بمن نداده تو اشتباه نکردي که بيخودي تو اون بارون براي هيچي دنبالش گشتي ؟ از يک بوسه تا خوابيدن با هم !! خيلي عاليه حالا ديگه همه چيز تموم شد اه جونگو بونگ جونگو تو گفتي هيچ اتفاقي نيوفتاد ؟ بله يک مرد و زن تمام شبو پيش هم گذروندن چطور هيچي اتفاق نيفتاد ؟ هيچي بهش بگم ؟ جنگ جو ريه تو امروز زود امدي تو مدرسه حرفهايي زده ميشه امروز مي دوني هيچ اتفاقي نيفتاده يعني هيچ راهي نيست سونگ جو مي خواهي باهم شام بخوريم من فکر مي کنم بخاطر اين امتحانات مي ميرم بالاخره مين ها تو براي امتحان درس مي خوني ؟ هيچ راهي نيست که من بتونم 12 موضوع رو يکدفعه بخونم اگر براي گو مينها هيچ راهي نباشه پس حتما ديگه براي او ها ني غير ممکن خوب من يک تصميم گرفتم من فقط انگليسي مي خونم !! 1 فقط انگليسي ؟ چرا ؟ اين تنها درسي که من با سونگجو برداشتم اگر اونو هم بيفتم ديگه همه چي تموم ميشه مهم نيست که بقيه رو چطور پاس کنم من حتما بايد انگليسي رو پاس کنم او ها ني تو روي مود درس خوندن هستي اه من زياد فقط ندارم . من مي رم بارون مياد چرا اينطوري بارون مياد ؟ اوه واقعا که اوه تو هموني نيستي که تو رستوران کار مي کني ؟ درسته . اينجا چيکار مي کني ؟ منتظر کسي هستي ؟ بنظر مياد روي مود خوب نيستي نه اينطور نيست که روي مود بد باشم من دارم سعي مي کنم که عشقم رو فراموش کنم انگار قلبم داره پاره ميشه منظورت چيه که عشقت رو فرا موش کني ؟ تو نبايد دست از عشقت بکشي نه مطمئنا نه من فقط اونوبراي چند سال گذشته دنبال کردم و حتي باهاش بيرون هم نرفتم اين يک مسئله مهمه تا حالا سعي کردي که احساست رو بهش اعتراف کني ؟ اعتراف ؟ اوه پس تو نمي دوني چطور اعتراف کني ؟ نگاه کن اينکارو بايد انجام بدي دختره رو اينطوري مي گيري و مي کشيش و اينطوري مي کشيش بکشش کنار ديوار و وقتي اون بالا رو نگاه کرد بعد بايد بگي اگر مي توني منو فراموش کني . فراموشم کن و بعد يکهو مي بوسيش اگر اينکارو بکني دختره حتي نمي تونه فکر کنه وقتي اينطوري گيج شدن يکهويي براي تو احساسي پيدا مي کنند اينطوري بايد اعتراف کني درسته اعتراف من که نمي ميرم پس بزار اينو هم امتحان کنم برادر مرسي اوه خوبه زمان خيلي مهمه . زمان ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي ها ني تو اينجايي صورتت خوب نشون نمي ده حتي تو هفته امتحانات شما دوتا خوبيد معمولا تو بايد هر روز از خودت تست بگيري اگر سعي کني که يک دفعه درس بخوني . پس چي ياد مي گيري ؟ و اون امتحان فقط يک امتحان سرسريه يا چيزي مثل اين درست نمي گم سونگ جو امتحانهاي ديگه رو چکار کردي ؟ هي من واقعا تموم سعي رو مي کنم براي اين امتحان انوقت ما مي تونيم ترم بعد تو يک کلاس باشيم اين امتحان خيلي سخته چکار مي خواهي بکني ؟ توي اخرين امتحان نديدي ؟ ها ني فکر کنم بهتر باشه که براي سال ديگه برنامه ريزي کني که توي يک کلاس باشيد تو مي دوني اون دختري که قبلا ديدي اوني من و سونگ جو معلمش بوديم اون مي خواد بياد اين دانشگاه چطوره سال ديگه با اون همکلاس بشي ؟ ها ني چرا اينطوري بمن نگاه مي کني ؟ چشمات داره مي سوزه اين اولين باره که من با سونگ جو امتحان مي دم اون واقعاعاليه وقتي به سوالها جواب مي ده چرا تو تموم نکردي ؟ من تموم کردم هنوز 40 دقيقه ديگه مونده سونگ جو چند لحظه صبر کن . بيا با هم بريم بيرون اين خيلي اسون بود درسته ؟ اوه تو هيچي ننوشتي ؟ چکار مي خواهي بکني ؟ من امدم چون بايد يک چيزي بهت بگم اوه واقعا ؟ چيه ؟ حتي اگر تو بمن چيزي نگي من همه چي رو مي دونم حتما نمي دوني چقدر اون شب قلبم درد مي کرد اما موضوع اين نيست که چقدر اون ش فکر کردمو بنظر نمياد درست باشه صادقانه بگم من نمي تونم از تو دست بکشم ها ني اما هنوز وقتي يک پسر شمشيرش رو بيرون مي کشه مي دونه که تا اخر با چه چيزهايي روبرو ميشه من هم مي خوام در مورد اتفاقي که افتاده اينطور باشم ها ني من من مي خواستم تو رو فرا موش کنم اما انطوري که من مي خوام پيش نمي ره تو نبايد متاسف باشي چطور اين مي تونه تقصير تو باشه ؟ اون بايک سونگ جوي احمق مي خواسته تو رو گمراه کنه به همين زودي من حقش رو کف دستش مي ذارم پس همه چيز رو فراموش کن و بيا از اول شروع کنيم ها ني ها ني ؟ ها ني تو خوابيدي ؟ هي هي بونگ جونگو عجله کن چيه ؟ هي بونگ جونگو چي رو مي خواهي از اول شروع کني ؟ اون شب هيچ اتفاقي نيفتاده اون حتي به موهاش دست نزده واقعا ؟ بله واقعا پسر اون بايک سونگ جو يک اقاست تو داري از بايک سونگ جو تعريف مي کني ها ني بيا بريم او ها ني بيا با من قرار بذار هي جي تايه کي رسيدي ؟ تو برگشتي ؟ هي بريد و تمرين کنيد هي چرا صبح به اين زودي اينو مي گي ؟ ها ني کسي رو براي خودش داره شوخي نمي کنم من دوست کيونگ سو هستم و از ترم بعد شروع مي کنم و با هم به يک دانشگاه مي ريم من کيم جي تائه هستم از اشناييت خوشحالم چون همه اينجاييد بهش سلام بديد اون ارشد کلاس تنيس شماست اسمش کيم جي تائه ست با هاش اشنا شيد سلام سلام اگر کارتون رو انجام دادين برين و تمرين کنيد بريد بريد تو خيلي با مزه اي از کي او ها ني رو مي شناسي که مي خواهي تا ديديش با هاش قرار بذاري ؟ نشنيدي ؟ او ها ني و بايک سونگ جو مي دونم که او ها ني بايک سونگ جو رو دوست داره درسته ؟ حتي توي دبيرستان هم من هميشه اون دوتا رو مي ديدم هان ؟ پس چرا ؟ مخصوصا که شما دو تا هنوز با هم قرار نذاشتيد يعني اينکه من هم يک شانس دارم بله ؟ يهو خيلي زوده ؟ باشه خيلي خوب اين اخر هفته بيا بريم بيرون تو هم بايد منو بشناسي اينطوري بايد باشه پس بعدا مي بينمت من مي رم قبل از رفتن بيا يک دست بازي کنيم دفعه بعد اون خشکش زده هي او ها ني . اون خوش قيافه نيست ؟ وقتي ما براي اولين بار تو مدرسه حاضر شديم اون و من خيلي محبوب بوديم بين ارشدهاي دختر اون براي قيافه اش ومن براي جذابيتم اما اون براي تو هي شما ها هنوز نرفتيد سر تمرين ؟ عجيب بود من خيلي سور پرايز شدم اين اولين بار تو زندگيم بود که کسي اينطوري بمن اعتراف مي کرد اين سرگرم کننده بود واقعي بود ؟ اون واقعا از تو خواست باهاش بري بيرون ؟ اين اولين دفعه ات نيست تو هميشه کسي بودي که دنبال يکي مي رفتي من شنيدم که اون يک ارشده ؟ کي ممکنه باشه ؟ من کنجکاوم چطور بود ؟ قدش بلند بود ؟ قيافه اش چطور بود ؟ خوش قيافه بود ؟ خوب يک ذره تو خجالت مي کشي . اون بايد خوش قيافه باشه هي بايک سونگ جو هم مي دونه ؟ درسته اون مي دونه ؟ من دارم مي گم به ها ني از طرف يک مرد خيلي خوب اعتراف شده واقعا ؟ خوب ؟ خوب اگر تو کاري نکني اون دوتا ممکنه با هم قرار بذارند تو نگران نيستي ؟ شما بخاطر هيچي نگران شديد اين چيزي بود که مي خواستين بگين ؟ من نگران نيستم اوه واقعا ؟ اون مي خواد با تو قرار بذاره ؟ بله ولي چيزه مهمي نيست اوه خداي من کي از تو خوشش مياد ؟ چطور اين هم مي تونه مثل برادرش باشه ؟ چيزي که ازش مي ترسيدم بالاخره امد کسي به با مزگي ها ني من مي دونستم که بزودي تو رو از دست مي دم اينها همه بخاطر اينه که سونگ جو پاشو پيش نمي ذاره بس کن عزيزم اينقدر هيجان زده نشو يک همچي چيزهايي براي کسي که ازاده اتفاق ميفته چه جور پسريه ؟ اون يک ارشده و يک سال از من بزرگتره ولي ما هم کلاس هستيم ارشده ؟ واي خدا ارشدهاي مرد خيلي خطر ناکترند من واقعا صورتش رو يادم نمياد ها ني نکنه از يک دختر باز گول خوردي ؟ تو خيلي ساده اي و به همه لبخند مي زني ؟ نه پدر من انطوري نيستم من بايد هر کاري از دستم بر مياد انجام بدم نمي تونم همينطوري ولش کنم اين برگتر از اونچه که من فکر مي کردمه امروز چه روز پر حادثه اي بود اون با اينکه مي دونست من سونگ جو رو دوست دارم بمن اعتراف کرد اون خيلي جسوره چه شکلي بود ؟ من خوب نگاهش نکردم چه شکلي بود ؟ ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي هي تو بعدا مي بينمت او ها ني چرا امدي ؟ تو نمي توني صورت منو فرا موش کني پس امدم که صورتم رو بهت نشون بدم هي بايک سونگ جو نيمه وقت توي يک رستوران کار مي کنه ؟ هان ؟ بله اخرين باري که رفتم انجا تو هم انجا بودي من شنيدم که تو هر روز انجا مي رفتي فقط چند بار رفتم مي دوني من خيلي با هوشم البته من مثل بايک سونگ جو ديده نشدم پس تو بخاطر بايک سونگ جو بمن رسيدي البته من يکذره از بايک سونگ جو عصباني بودم که تو همه چي خوبه هم تو در هم تو تنيس و چون نگران اين موضوع بودم درسته که ديدم تو همه جا اوندنبال مي کني يکهو بدون اينکه بفهمم چي شد ذره ذره شروع کردم به نگاه کردن بتو اه بله تو پاتو جلو ميذاشتي حتي اگر بوسيله بايک سونگ جو دوباره و دوباره پس زده ميشدي تو ممکنه بگي من بخاطر اون او هاني تحت تاثير قرار گرفتم بهر حال من به سمت تو جذب شدم هي فقط بيا با من بريم بيرون جواني با ارزشت رو بپاي بايک سونگ جو هدر نده وقتي که حتي نمي دوني اون بالاخره مياد طرف تو يا نه يک زندگي باز و سرگرم کننده با من داشته باش چي فکر مي کني ؟ حتي من من داشتم فکر مي کردم کهاين کي مي تونه باشه اين ارشد جي تائه ست اوه يون ها را شما همديگر رو مي سناسيد ؟ من اونو گاهي تو مسابقات تنيس مي ديدم اما شما چي همديگر رو مي شناسيد ؟ من مي خوام باهاش برم بيرون اه نه درست نيست پس تو داري بايک سونگ جو رو ول مي کني ؟ البته هر چي که دلت مي خواد نگو قبلا کيونگ سو و حالا ارشد جي تائه . تو خيلي محبوبي او ها ني شما خيلي بهم مياييد بعدا تو ي کلوپ مي بينمتون باشه بعد مي بينمت ارشد ادامه بديد مطمئن شو که مستقيم جلو مي ري !! 1 خوب من مي رم بعدا مي بينمت اوه من نمي تونم باور کنم صورتش حدودا % 85 بنظر مياد که شخصيت خوبي داره و خيلي هم مشتاقه اگر رشته اش حقوقه در اينده يا سياستمدار يا وکيل مي شه مادر اوه اين شما رفتين دانشگاه تا ارشد رو ببينين ؟ اون رقيب سونگ جوست پس ما بايد خوب سبک سنگينش کنيم و بعد تصميم بگيريم اينطوري که من ديدم اون خيلي از سونگ جو جذابتره چکار کنم اگر اين پسره قلب تو رو بگيره چکار کنم ؟ مادر نگران نباش من هميشه فقط به سونگ جو فکر مي کنم ها ني من مي رم و اونو رد مي کنم همين الان من عميقا تحت تاثير قرار گرفتم اوه صبر کن نه نرو ها ني تو نبايد اونو رد کني بله ؟ بيا سعي کنيم که سونگ جو حسوديش بشه اه اين غير ممکنه نه نه اون ممکنه يک جوري رفتار کنه که انگار نه انگار ولي وايستا و ببين سونگ جو حتما مياد جلو چون تو هميشه کنار اون بودي اون راحته و کارهاي ديگه اش رو مي کنه اما اگر تو يکهويي يک روي ديگه ات رو نشون بدي اون بالاخره متوجه احساسش نسبت به تو مي شه ايا درسته يک همچين نقشه خطر ناکي بکشيم ؟ ايا درسته ؟ سونگ جو واقعا حسودي مي کنه ؟ تو نبايد زياد بهش فکر کني کارت رو خوب انجام بده جي تائه خيلي باهوشه و بين خانمها خيلي محبوبه اما اينکه به تو علاقه مند شده نشون مي ده که سليقه خا صي داره جاي خوشحالي داره . پس دوباره . تفاله يک مرد براي مرد ديگه مثل گنجه در مورد چي حرف مي زني ؟ اگر اينطور فکر کنيم بجز تو من بين مردها خيلي محبوبم شايد چشمهاش اشکال داره يا ادم عجيبيه اون به باهوشيه توست و مثل تو خوش قيافه ست و بالاتر از اينها در مقايسه با تو اون با دخترها خيلي خوبه من روي مود خوب هستم چون ها ني در مورد من اينطور فکر مي کنه خوب بايک سونگ جو مي بيني که چطوريه چرا ها ني رو بمن نمي ديدي ؟ پس اين تويي ارشد هيچ احتياجي نيست که او نو به تو بدم چون اون بمن متعلق نيست هر جور دوست داري همون کارو بکن اون چي گفت ؟ نمي تونم باور کنم ارشد جي تائه اوه بله پرنسس ؟ ما روز شنبه کجا مي ريم براي قرار ؟ من هر جا باشه برام خوبه چه دريا باشه يا کوه من هر جا بگي ميرم ارشد تبريک مي گم من جدي ميگم سونگ جو اگر اينطور پيش بره من واقعا اينکارو مي کنم و پشيمون هم نمي شم چي دوست داريد سفارش بديد ؟ يک ايس تي بازم مي خواهي وقت کشي کني ؟ امروز من نيامدم که تو رو ببينم من براي يک قرار اينجا هستم ها ني ببخشيد تا اينجا خيلي ترافيک بود خيلي منتظر شدي ؟ نه منم الان رسيدم اوه سلام بايک سونگ جو يک قهوه با يخ براي من شما چاي با يخ و قهوه با يخ مي خواهين چند لحظه صبر کنيد امروز روزي خيلي انتظارش رو کشيدم هوا هم خيلي خوبه چکار دوست داري بکنيم خوب من واقعا نمي دونم شايد اين اولين قرار توست هان ؟ نه من قبلا هم قرار گذاشته بودم با بايک سونگ جو ؟ بله پس دوباره اين وقت ماست که خيلي خوش بگذرونيم از الان ببعد من تو رو خيلي بيرون مي برم بله کجا بايد بريم ؟ يک بازي جديد امده که خيلي تنده مي خواهي بريم پارک بازي ؟ بنظر خوب مياد بعد کجا بريم ؟ توي ماشين فيلم نگاه کنيم و يک چيز خوشمزه بخوريم اوه من خيلي خوشم مياد من تا حالا اونجا نبودم ببخشيد چطوره بريم به يک پارک زيبا و دوچرخه سواري کنيم ؟ اوه من اونو هم دوست دارم پس اول اينکارو مي کنيم بعد مي ريم به پارک بازي بعد هم سينماي رو باز لذت ببريد تو تا حالا به برج نمسان رفتي ؟ انجا جايي هست که اگر اسم خودت رو بنويسي روي يک قفل عشقت درست مي مونه مواظب سرت باش بفرما بنشين بيا يکي ديگه بگيريم ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي اگر اون با من اينقدر خوب باشه من نمي دونم چکار کنم درسته اين همون قراره يک دختر معمولي وقتي 19 سالشه در اين موردها يک عالمه تجربه داره ها ني خوش مي گذره ؟ بله بفرما خيلي وقت مي شه که يک همچين تفريحي نداشتم چرا ؟ بخاطر اينه که وقتي تو با بايک سونگ جو هستي عصبي ميشي ؟ خوب چند ساله که بايک سونگ جو رو دوست داري ؟ چي ؟ کمتر يا بيشتر از 4 سال از زمان دبيرستان حدس مي زنم که يک جنگ طو لاني براي من خواهد بود چي ؟ نه اگر اونو براي 4 سال دوست داشتي فقط براي اينکه من يک دفعه جلوت ظاهر شدم معنيش اين نيست که قلب تو هم يکهويي تغيير مي کنه حتي اگر تو گاهي بمن فکر کني من بهمون هم راضي ميشم اون 180 درجه با سونگ جو فرق داره من منتظر بودم اما سونگ جو خودش رو نشون نداد ها ني بيا بريم من نمي تونم اينکارو ادامه بدم اين فقط تاييد کننده اينه که سونگ جو هيچ احساسي براي من نداره و اگر من اينکارو ادامه بدم فقط از ارشد جي تائه استفاده کردم اوه قلبم درد مي کنه من بايد تمومش کنم چکار مي کني ؟ اه ارشد به چي داري فکر مي کني توي يک همچين جايي ؟ به کسي نگاه مي کردي ؟ نه تو داشتي به سونگ جو نگاه مي کردي ؟ ارشد من او ها ني سونگ جو رو فراموش کن ارشد من بايد يک چيزي رو بيا اينجا ها ني ارشد نه اين چيه ؟ ارشد فکر کنم قبلا ديدمت با اوهاني چکار مي خواهي بکني ؟ جونگو نکن من متعجب بودم که چه کسي دنبال ها ني من افتاده تو ادم نترس اگر با اون زمان مقايسه کنيم تو توي اينکار زياده روي کردي چي داري مي گي ؟ چي مي دوني ؟ چرا ول نمي کني ؟ چي ؟ همين الان بس کنيد چه خبره ؟ تو کتابخانه داري چکار مي کنيد ؟ شما دوتا که سر او ها ني دعوا نمي کنيد ؟ درسته ؟ هي بايک سونگ جو اين به تو مر بوط نيست پس برگرد برو چه با هم دعوا کنيد چه خون همديگر رو ريزيد اين موضوع مهمي نيست اما هنوز تنها کسي که او ها ني دوست داره منم پس بيخود وقتتون رو تلف نکنيد ؟ سونگ جو مامانم گفته امشب همه با هم شام مي خوريم بيا بريم ارومتر بايک سونگ جو تو خيلي اعتماد بنفس داري چي ؟ تنها کسي که او ها ني دوست داره منم ؟ قلب من مي تونه عوض بشه در اين مورد فکر نکرده بودي ؟ هرگز اما تو يکم حسوديت شده بود درسته ؟ اگر مي خواهي نمايش بدي چرا يک ذره از مغزت استفاده نمي کني ؟ من مي تونم همه کارهايي که تو و مادر مي کنيد رو ببينم احمقها اون هه چيز رو مي دونه اون گول نمي خوره ببينيد چقدر خوبه که همه دور هم جمع شديم تو هم اينو دوست داري سونگ جو؟ وقتي تنهايي من مي دونم که چي مي خوري مهم نيست که کجا مي ري خوردن در خونه يک چيز ديگه ست درسته مهم نيست که کدوم رستوران مي ري هيچکدوم رو نميشه با غذاي خونگي مقايسه کرد من فکر مي کردم رستوران داک بوک بنظر تو بهترين رستورانه احمق اما سو چنگ امروز زياد نمي خوري بازي جديدي داره مياد و اون شبهاي زيادي بيرون بوده و خسته ست من براتون سوپ بيشتري ميارم نه دکتر بهش گفته زياد غذا نخوره مهم نيست که چقدر از کار لذت مي بري مواظب سلامتيت هم باش سلامتي بهترين چيزه البته گي دونگ شي تو هم مواظب سلامتيت باش البته سلامتي تنها چيزه سلامتي که مي تونيم داشته باشيم انها سه کاسه سوپ بول نوک خوردن راستي جدي من دارم مي رم من فکر کردم تو امشب اينجا مي خوابي سونگ چو من بايد يک چيزي بهت بگم بله تو ديگه بزرگ شدي درباره اينده چه نقشه اي داري ؟ مدتي ميشه که از خونه رفتي و فکر مي کنم ديگه وقتشه که تصميمت رو بگيري نه هنوز نه سونگ جو من ارزو مي کنم که تو اداره کمپاني بازي منو بعهده بگيري اول بعنوان دست راست من و دوم بخاطر يک کمپاني موفق چي فکر مي کني ؟ اينطوري نيست که شما نظر منو بپرسي شما مي خواهيد من کاري رو که مي گيد انجام بدم ؟ درسته ؟ و شما براي اينده من طبق ارزوهات تصميم مي گيرين نه اينطور نيست اگر کارتون تموم شد من مي خوام برم باشه برو من ميرم باشه بسلامت وقتي تعطيلات امد سونگ جو يکهو نا پديد شد اون نه به کلوپ تنيس ميومد نه حتي به اون رستوران خانوادگي سونگ جو کجا مي تونه رفته باشه خوب من اينو مي گيرم يک دو سه بگيد پنير مرسي خدا حافظ برادر من هم امدم ادامس چسبنده او ها ني بالاخره کار ديگه سونگ جو رو پيدا کرد ايان جو خودت تنها امدي ؟ بابا و مامان چي ؟ بابا که ني تونست بياد بياد بخاطر کارش و مادر هم نمي تونست پدر رو تنها بزاره مادر خيلي نااميد بود کاملا معلومه اب اينجا خيلي خوبه و خيلي مشهوره جدي مي گم ايگو او ها ني هم امده خوب اگر بچيزي احتياج داشتين فقط بمن بگيد بله چرا اينقدر دير امدي ؟ اين بايد ايان جو باشه همانطور که فکر مي کردم اين بايد تو باشي چرا شما يک بخش خبر گذاري باز نمي کنيد چي داري مي گي ؟ به کس ديگه که نگفتي ؟ گفتي ؟ سونگ جو تو خوبي ؟ ايان جو هم که اينجاست اوه سونگ جو کارات خوب پيش مي ره ؟ ويلا ما همين نزديکيهاست من مي خوام تو رو براي شام دعوت کنم ؟ ميايي ؟ ميايي ؟ نه ؟ ايان جو سلام ارشد کيونگ سو . فقط بمن ؟ اين چه جور اطلاعات سري بود ؟ من بايد يک چيزي بهت بگم از اين طرف بيا ها ني هاني من در مورد اينکه ايندفعه باب گفتگو رو با هارا باز کنم فکر کردم تو فکر مي کني مي توني اينکارو انجام بدي ؟ خوب من خيلي به کمک تو احتياج دارم من و تو تو ي يک کشتي سواريم اول من از تو مي خوام پيش سونگ جو باشي و نذاري به ها را نزديک بشه ارشد اين ها راست که به سونگ جو نزديک ميشه تا حالا شده که اون سونگ جو باشه ؟ فقط اين مهمه که جفت شيد من مي خوام ترتيب يک مسابقه رو بدم و بعد شما با هم جفت ميشيد تو و سونگ جو و من و هارا فکر مي کني اسونه؟ من هميشه سعيم اين بوده ولي هنوز اتفاق نيفتاده نگران نباش من نقشه اش رو کشيدم و همه چيز رو اماده کردم دستت رو بده به من بيا تموم سعيمون رو بکنيم تا بعشقمون برسيم من احساس راحتي نمي کنم چکار مي کني ؟ من که گفتم بيا انجامش بديم ! فايتينگ فايتينگ سلا م به همه شما عزيزان جوان . شما به اينجا امدين تا خاطراتي از جوانيتون بسازيد ميشه وقتي از اينجا مي ريد با اين مناظر زيبا خاطره نداشته باشيد ؟ نه نميشه پس ما بازي جفتي رو شروع مي کنيم احمق راه اين بازي اينه که به نقشه نگاه کنيد وشماره ها رو مي بينيد انها همه جاست . زوجهايي که به جاهايي که مشخص شده اول برسند بازي رو بردن اين نشونه ست اين يک جستجوي گنج نيست اما جستجوي نشونه ست پس ما بايد همرا شما رو انتخاب کنيم و همراه شما منصفانه بايد انتخاب بشه ما از اين استفاده مي کنيم چرا سونگ جو اينجا نيست ؟ و اين بدون کمک نمي تونه باشه و من اين به اين بازي مي پيوندم که همه شما سلامت بمونيد چي شده ؟ ايان جو تو سونگ جو رو نديدي ؟ منم نمي دونم کجا ممکنه رفته باشه ؟ بفرماييد اينجاست ها را يک شماره شماره 31 پس من هم 8 هستم . همه انتخاب کنند ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي من اينجا مي ميرم مثل ويلا يا يک چيزي شبيه اينه بزار ببينم اينجاست ؟ نمي تونم بگم من مطمئن هستم که يواش يواش خودشو نشون مي ده ها ني فقط صبر کن من از تو محافظت مي کنم از الان ببعد ديگه من تو رو تنها نمي فرستم بريم چرا من با او ها ني بايد اينکارو انجام بدم ؟ اوه اينجاست اينجاست زود بيا اون فکر کنم ما اولين نفر باشيم درسته ؟ خفه شو حالمون رو نگير چرا تو هم اينطوري هستي ؟ حتي تو اين راه هم من نمي تونم با سونگ جو باشم بعد از اينکه اينهمه راه امدم حتي بچه هاي ابتدايي هم يک همچين بازيهايي نمي کنند پات درد گرفته بيا رو پشت من سعي کن رو پشت من سوار شي اوه واقعا !! 1 ببينم تو اين نقشه رو کشيدي ؟ تو خودت 3 رو انتخاب کردي چطور مي تونستم کلک بزنم ؟ اين يک حشره است من ديگه نمي خوام اين شوخي نيست کي گفت ما داريم شوخي مي کنيم ؟ يون ها راي بزرگ نمي تونه به او ها ني ببازه درسته ؟ سونگ جو هم اينو دوست نداره ما فقط 6 تاي ديگه لازم دارم پس بيا عجله کنيم و بقيه رو پيدا کنيم کجا مي تونه باشه ؟ تو کسي هستي که مهر ها رو پنهان کردي . ارشد پس چطور نمي دوني کجا هستند ؟ چون درختهاي اينجا همه يکجورند ادم گيج ميشه چي بود ؟ ما 4 تا بدست اورديم فقط بايد نشنيدي ؟ اين صدا رو ميگم صداي گرگ نيست ؟ احمق گرگها تو کشور ما نابود شدن پس يک خرسه ؟ فکر کنم صداي ها ني رو شنيدم متشکرم خدا !! فکر کنم ما رو دنبال نکرده ؟ درسته خوشحالي نداره ما کجا هستيم ؟ نگران نباش ايان جو . خواهر راه رو پيدا مي کنه تو خوبي ؟ بله خوبم ايان جو احمق اما کلاهم نيست خيلي برام عزيزه همونجا بمون من دارم ميام پايين بله ايان جو مواظب باش ما داريم کجا مي ريم ؟ چه طور عوض شده ديشب هيچ ابي اينجا نبود عجيبه هي ها ا بيا با هم بريم اوه هي ها را بيا با هم بريم من پيداش کردم مهر مهر کجا ؟ انجا ؟ مهر بيا بريم عجله کن خدا جون بخاطر اينه که دوستت ندارم خوبه من مي رم هي ها را وقتي يکي رو اينطور مي ببيني احساسات مادرانه ات اين کلاه او ها ني نيست ؟ برات اتفاقي افتاده ها ني ؟ فقط يکم صبر کن من دارم ميام نجاتت بدم اه اين خوبه ايگو ايگو بگيرش بگيرش خوبه خوبه اوه سونگ جو اوه واقعا سونگ جو به من اب بده چي به سره ارشد امده من نمي دونم بدنش اصلا بدرد نمي خوره سونگ جو کوههاي اين اطراف خيلي سخته حيوانات زيادي هم داره بهر حال واقعا سخت بود او ها ني و ايان جو کجان ؟ انها اولين نفري بودند که رفتن هنوز برنگشتن ؟ به من اب بده اب سرد شده من گشنه هم هستم اما مهمتر اينه که ما نمي تونيم راه برگشت رو پيدا کنيم هنوز خط نمي ده موبايل هم اينجا کار نمي کنه بفرما بايک ايان جو تو سرگرم کننده هستي درسته امادگي . اگر امادگي داشته باشي پس شاد ميشي انالوگ اين چيه ؟ بيا اينو بنداز روت ايان جوي ما قابل اتکاست انگار با ميني سونگ جو هستم اول ما بايد دره رو پيدا کنيم اگر از راهي که امديم برگرديم ما حتما مي تونيم راه رو پيدا کنيم اگر منتظر بشيم سونگ جو نمياد ؟ تو واقعا احمقي !! 1 از کجا مي دونه ما اينجا هستيم سردته ؟ مي توني اينو نگه داري به تو واقعا ميشه متکي بود افتاب هم داره غروب مي کنه و پاهاي من هم داره منو مي کشه لعنتي بهر حال من بايد برم ايگو ها ني من خيلي متاسفم من تو اين شرايط نمي تونم برم بالا اينطوريه اينطوري نمي تونه باشه ايگو نه نه نه نمي تونه اتفاق بيفته ها ني من عاشقت هستم واي اون صدا بازم مياد چکار کنيم اين شايد سگ دهکده و يک همچين چيزهايي باشه اون صداي ها ني نيست ؟ ها ني ها ني از اون طرف مياد چکار کنيم ؟ برو پشت من برادر ايان جو برادر سونگ جو کسي کمک نمي کنه ؟ من خيلي متشکر مي شم اگر کسي براي کمک بياد اوه هي طناب رو بگير اين صداي بايک سونگ جو نيست ؟ زود باش و طناب رو بگير هي چرا تو پاتو مي ذاري جلو ؟ تو ديگه کي هستي که بمن کمک کني برو واقعا ؟ خوب پس مي رم هي هي کجا داري مي ري ؟ خوب باشه ما بايد ها ني رو هم نجات بديم اروم باش اون سلامته و برگشته به کمپ واقعا ؟ واقعا خوشحالم . تو کارت خوب بود واقعا خيلي خوشحالم هي پس ميشه بمن هم کمک کني ؟ پسر من دارم مي ميرم دهنتو مي بنديها من نمي خوام کسي بفهمه مخصوصا ها ني فهميدي ؟ بهر حال کسي نمي دونه که تو اينجا هستي نگران نباش پسر من کاملا بهم ريخته هستم چطور اينطوري تو هم منو ديدي ؟ بايک سونگ جو يکي طلب تو قابلي نداشت اوه سونگ جو تو براي قدم زدن امدي بيرون ؟ بله تو بايد تنها ميومدي هان اينکه مي گي منو دوست داري نمي دوني من چه احساسي دارم ؟ چيزي که تو احساس مي کني اينه که هيچ راهي نداره که کسي منو دوست داشته باشه اين يک رويا بود من سور پرايز شدم نه خيلي واقعي بود اگر مي مي دونستم که روياست من نبايد به اين زودي از خواب بيدار مي شدم اما احساس لبهاي اون ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي براي اولين بار من مي خوام کاري بکنم من دارم براي مدرسه پزشکي درخواست پر مي کنم من يک رويا هم دارم بمن رويات رو بگو مي خواهي با من کاري بکني ؟ من کاري مي کنم که راست در بياد کيفت رو گرفتي زن جديد بذاريد خودم تصميم بگيرم که براي زندگيم چکار کنم بايک سونگ جو من تصميم گرفتم دکتر بشم من نمي خوام وارث کمپاني پدرم بم خوبه پدر چي شده ؟ عزيزم خوبي ؟ اين اولين باره که مي خواهي کاري انجام بدي اگر اين کارو بکنم پدر خوشحال ميشه
(trg)="1"> & lt; i& gt; Dibawakan kepada anda oleh pasukan PKer @ www . viikii . net
(trg)="2"> Episode 11
(trg)="3"> Dia bercakap dalam tidur pulak sekarang .